(زیست شناسی) دشته کافتی، پلاسمولیز، چروک و انقبا سفیده یاخته وخروج از جداریاخته به علت ازبین رفتن اب ان
plasmolysis
(زیست شناسی) دشته کافتی، پلاسمولیز، چروک و انقبا سفیده یاخته وخروج از جداریاخته به علت ازبین رفتن اب ان
انگلیسی به فارسی
پلاسمولیز، چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته(به علت از بین رفتن آب ان)
انگلیسی به انگلیسی
• destruction of the fluid part of blood and lymph (medicine); contraction of protoplasm away from the cell wall (botany)
اسم ( noun )
مشتقات: plasmolytic (adj.), plasmolytically (adv.)
مشتقات: plasmolytic (adj.), plasmolytically (adv.)
• : تعریف: the contraction of a cell's protoplasm, esp. in plants, because of the loss of water through the cell membrane or wall.
جملات نمونه
1. In addition, plasmolysis occurred in the mesophyll cells of drought sensitive cultivar under severe water stress.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، plasmolysis در سلول های بافت درونی خشک سالی، تحت فشار شدید آب، رخ داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پلاسمولیز در گیاه مزوفیل در رقم حساس خشک تحت تنش شدید آب رخ داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پلاسمولیز در گیاه مزوفیل در رقم حساس خشک تحت تنش شدید آب رخ داد
2. The results showed that plasmolysis time, concentration of enzyme solutions, different osmoticum and incubation time significantly affected isolation of protoplasts from K326 leaves.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که زمان plasmolysis، غلظت محلول های آنزیم، osmoticum مختلف و زمان انکوباسیون به طور قابل توجهی در انزوای of از برگ های K۳۲۶ تاثیر گذار است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که زمان پلاسمولیز، غلظت محلولهای آنزیم، اسموتیک و زمان انکوباسیون به طور معنی داری بر جداسازی نمونه های پروتوپلاست از برگ های K326 اثر می گذارد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که زمان پلاسمولیز، غلظت محلولهای آنزیم، اسموتیک و زمان انکوباسیون به طور معنی داری بر جداسازی نمونه های پروتوپلاست از برگ های K326 اثر می گذارد
3. The phenomenon of the plasmolysis generally appears in the cells during the period of dormancy.
[ترجمه ترگمان]پدیده of عموما در سلول ها در طول دوره نهفتگی ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]پدیده پلاسمولیز به طور کلی در سلول ها در طی دوره خواب شنیده می شود
[ترجمه گوگل]پدیده پلاسمولیز به طور کلی در سلول ها در طی دوره خواب شنیده می شود
4. The results showed that loading decreased the degree of vacuolation and caused plasmolysis.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که بارگیری درجه سانتیگراد را کاهش داده و باعث plasmolysis شده است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که بارگیری میزان واکسن را کاهش داده و باعث پلاسمولیز شد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که بارگیری میزان واکسن را کاهش داده و باعث پلاسمولیز شد
5. Turgidity is the main means of support of herbaceous plants and other unlignified tissues. See osmosis; plasmolysis; turgor pressure.
[ترجمه ترگمان]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و دیگر بافت های unlignified است روش اسمز، plasmolysis، فشار turgor را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و سایر بافت های غیر قابل انعطاف است اسمز را ببینید پلاسمولیز؛ فشار تورگور
[ترجمه گوگل]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و سایر بافت های غیر قابل انعطاف است اسمز را ببینید پلاسمولیز؛ فشار تورگور
6. During the infection of pathogen, a series of pathological changes occurred in host tissues and cells, such as plasmolysis, disruption of cytoplasm, decomposed of organoids and necrosis of cells.
[ترجمه ترگمان]در طول عفونت پاتوژن ها، مجموعه ای از تغییرات pathological در بافت ها و سلول های میزبان نظیر as، اختلال سیتوپلاسم، تجزیه of و نکروز سلول ها رخ داد
[ترجمه گوگل]در طی عفونت پاتوژن، تعدادی از تغییرات پاتولوژیک در بافت ها و سلول های میزبان مانند پلاسمولیز، اختلال در سیتوپلاسم، تجزیه ارگانوئید و نکروز سلول ها رخ داده است
[ترجمه گوگل]در طی عفونت پاتوژن، تعدادی از تغییرات پاتولوژیک در بافت ها و سلول های میزبان مانند پلاسمولیز، اختلال در سیتوپلاسم، تجزیه ارگانوئید و نکروز سلول ها رخ داده است
7. The microspore mother cells in plants exposed to low temperature develop numerous vacuoles and thus show thin cytoplasm. Plasmolysis and accumulation of lipid easily occur in these cells.
[ترجمه ترگمان]سلول های مادر microspore در گیاهان که در معرض دمای پایین قرار دارند vacuoles متعدد ایجاد می کنند و در نتیجه سیتوپلاسم نازکی نشان می دهند رسوب و تجمع چربی به راحتی در این سلول ها رخ می دهد
[ترجمه گوگل]سلول های مادر میکروسپور در گیاهانی که در معرض دمای کم هستند، واکسن های زیادی را ایجاد می کنند و بنابراین سیتوپلاسم نازک را نشان می دهند پلاسمولیز و تجمع چربی به راحتی در این سلول ها رخ می دهد
[ترجمه گوگل]سلول های مادر میکروسپور در گیاهانی که در معرض دمای کم هستند، واکسن های زیادی را ایجاد می کنند و بنابراین سیتوپلاسم نازک را نشان می دهند پلاسمولیز و تجمع چربی به راحتی در این سلول ها رخ می دهد
8. When a plant loses water to the extent that its cells become flaccid, wilting occurs. See plasmolysis.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک گیاه آب را به حدی از دست می دهد که سلول های آن ضعیف می شوند، پژمرده می شود به plasmolysis مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک گیاه آب را از دست می دهد به طوری که سلول های آن غلیظ می شوند، فرسایش رخ می دهد ببینید پلاسمولیز
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک گیاه آب را از دست می دهد به طوری که سلول های آن غلیظ می شوند، فرسایش رخ می دهد ببینید پلاسمولیز
9. Press-volume curve(PV curve)technique is a kind of major method to study critical plant water potential and critical tissue water content when plasmolysis takes place.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]روش منحنی فشار منحنی (منحنی PV) نوعی از روش اصلی برای مطالعه پتانسیل آب پتانسیل گیاهی و محتوای آب بحرانی است که پلاسمولیز اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]روش منحنی فشار منحنی (منحنی PV) نوعی از روش اصلی برای مطالعه پتانسیل آب پتانسیل گیاهی و محتوای آب بحرانی است که پلاسمولیز اتفاق می افتد
کلمات دیگر: