کلمه جو
صفحه اصلی

planarian


(جانور شناسی) وابسته به پهن کرم ها (راسته ی tricladida)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) وابسته به پهن کرمها (راستهی Tricladida)


پلانار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various free-moving aquatic flatworms having small, broad bodies and a three-part intestinal tract.

• type of flatworm which lives in water

جملات نمونه

1. In the usual manner, the planarian stem cells migrated to the site of the wound, sensed what was missing and began rebuilding.
[ترجمه ترگمان]به روش معمول، سلول های بنیادی planarian به محل زخم مهاجرت کردند، حس کردند چه چیزی ناپدید شده و شروع به بازسازی کرده است
[ترجمه گوگل]به طور معمول، سلول های بنیادی پلانار به محل زخم مهاجرت کردند، احساس کردند که چه چیزی از دست رفته و شروع به بازسازی کرده است

2. A planarian is a flatworm, one of the lowest life-forms that can be considered an animal.
[ترجمه ترگمان]A یکی از پایین ترین فرم های زندگی است که می تواند به عنوان یک حیوان در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]Planarian یک کرم صاف است، یکی از کمترین اشکال زندگی است که می تواند حیوان باشد

3. These structural differences reflect that the planarian ( Dugesia japonica) lies in the position of a much higher grade in course of the systematic evolution of Turbellaria.
[ترجمه ترگمان]این تفاوت های ساختاری نشان می دهند که the (Dugesia japonica)در موقعیت یک درجه بالاتر در دوره تکامل سیستماتیک of قرار دارد
[ترجمه گوگل]این تفاوت های ساختاری منعکس می کند که پلانار (Dugesia japonica) در موقعیت پیشرفت سیستماتیک Turbellaria قرار دارد

4. Once you've identified the planarian people in your life, choosing to bear a very light grudge toward them can spare you immense frustration.
[ترجمه ترگمان]زمانی که افراد planarian را در زندگی خود شناسایی کردید، انتخاب یک کینه خیلی روشن نسبت به آن ها می تواند باعث ناامیدی شدید شما شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم زندگی خود را در زندگی خود شناسایی کرده اید، انتخاب برای خشنودی بسیار نسبت به آنها می تواند شما را ناامید کند

5. On the aquaticLodge against cloudy sky. invertebrate search we captured such diverse creatures as crayfish, dragonfly nymphs, planarian worms, and snail eggs.
[ترجمه ترگمان]در the در برابر آسمان ابری در جستجوی invertebrate این موجودات گوناگون به عنوان crayfish، سنجاقک nymphs، کرم planarian و تخم های کرم را کشف کردیم
[ترجمه گوگل]در آبی آبی در برابر آسمان ابری ماجرا را انجام دادیم ما چنین موجوداتی متنوعی را به عنوان سرخدار، پناهگاه سنجاقک، کرمهای پلاناری و تخم مرغ حلزون اسیر کردیم

6. Chop one into pieces, and each piece can grow into a complete planarian.
[ترجمه ترگمان]خرد شدن را خرد کنید و هر قطعه می تواند به صورت کامل و کامل رشد کند
[ترجمه گوگل]یک قطعه را به یک قطعه تقسیم کنید و هر قطعه می تواند به یک Planarian کامل تبدیل شود

7. The signals were located in nervous system in adult planarian, and had continuity with embryo in situ hybridization results.
[ترجمه ترگمان]این سیگنال ها در سیستم عصبی در planarian بالغ قرار داشتند و دارای پیوستگی با جنین در ترکیب hybridization در محل بودند
[ترجمه گوگل]سیگنال ها در سیستم عصبی در ورزشکار بالغ قرار داشتند و پیوندی با نتایج هیبریداسیون جنینی در محل داشتند

8. The signals were located in parenchymal tissue in adult planarian, and had continuity with embryo in situ hybridization results.
[ترجمه ترگمان]این سیگنال ها در بافت parenchymal در planarian بالغ قرار داشتند و دارای پیوستگی با جنین در ترکیب hybridization در محل بودند
[ترجمه گوگل]سیگنال ها در بافت پارنچیمال در بالغین بالغ قرار داشتند و پیوندی با نتایج هیبریداسیون جنینی در محل داشتند

9. Methods such as whole mount in situ hybridization were performed to investigate in vivo expression of the gene in planarian.
[ترجمه ترگمان]روش هایی مانند کل سوار شدن در محل برای بررسی بیان in vivo ژن در planarian انجام شدند
[ترجمه گوگل]برای بررسی بیان ژن درون پلانار، روش های مختلفی از قبیل کلیپ کشی در محل هیبریداسیون انجام شد


کلمات دیگر: