وفا دارانه، صادقانه
loyally
وفا دارانه، صادقانه
انگلیسی به فارسی
وفادار
انگلیسی به انگلیسی
• in a loyal manner, faithfully, devotedly
جملات نمونه
1. They have loyally supported their party and their leader.
[ترجمه ترگمان]آن ها وفادارانه از حزب خود و رهبرشان حمایت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها وفادارانه از حزب و رهبرشان حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها وفادارانه از حزب و رهبرشان حمایت می کنند
2. We will loyally uphold the principles of the United Nations.
[ترجمه ترگمان]ما وفادارانه از اصول سازمان ملل حمایت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما به صورت وفاداری اصول سازمان ملل را حفظ خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما به صورت وفاداری اصول سازمان ملل را حفظ خواهیم کرد
3. She has loyally and unselfishly spent every day at her husband's side.
[ترجمه ترگمان]او هر روز را در کنار شوهرش می گذراند
[ترجمه گوگل]او هر روز در کنار همسر خود وفادار و بی سابقه است
[ترجمه گوگل]او هر روز در کنار همسر خود وفادار و بی سابقه است
4. He has supported the party loyally for over twenty years.
[ترجمه ترگمان]او با وفاداری به مدت بیش از بیست سال از این حزب حمایت کرده است
[ترجمه گوگل]او حزب را به طور وفاداری بیش از بیست سال پشتیبانی کرده است
[ترجمه گوگل]او حزب را به طور وفاداری بیش از بیست سال پشتیبانی کرده است
5. He has always loyally defended the president.
[ترجمه ترگمان]او همواره وفادارانه از رئیس جمهور دفاع کرده است
[ترجمه گوگل]او همیشه با وفاداری از رئیس جمهور دفاع کرده است
[ترجمه گوگل]او همیشه با وفاداری از رئیس جمهور دفاع کرده است
6. Edinburgh castle was loyally held in the queen's name.
[ترجمه ترگمان]کاخ ادینبورگ وفادار به نام ملکه بود
[ترجمه گوگل]قلعه ادینبورگ به وفاداری در نام ملکه برگزار شد
[ترجمه گوگل]قلعه ادینبورگ به وفاداری در نام ملکه برگزار شد
7. I have worked loyally, shown you respect, but I too expect to be treated with respect.
[ترجمه ترگمان]من با وفاداری کار کرده ام، به شما احترام می گذارم، اما من هم توقع دارم با احترام رفتار شود
[ترجمه گوگل]من وفادارانه کار کرده ام، به شما نشان داده است که احترام می گذارید، اما من انتظار دارم که با احترام برخورد شود
[ترجمه گوگل]من وفادارانه کار کرده ام، به شما نشان داده است که احترام می گذارید، اما من انتظار دارم که با احترام برخورد شود
8. She has stood by him loyally, despite the controversy surrounding their friendship.
[ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم بحث هایی که پیرامون دوستی آن ها برقرار بود، او با وفاداری کامل کنار او ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او با وفاداری با وجود بحث در مورد دوستی هایش ایستاده است
[ترجمه گوگل]او با وفاداری با وجود بحث در مورد دوستی هایش ایستاده است
9. The opposition were loyally supporting the Government, but were also pressing for a definitive statement.
[ترجمه ترگمان]مخالفان با وفاداری کامل از دولت حمایت می کردند، اما برای یک بیانیه قطعی اصرار داشتند
[ترجمه گوگل]مخالفان وفادار به حمایت از دولت بودند، اما همچنین برای یک بیانیه قطعی نیز فشار آوردند
[ترجمه گوگل]مخالفان وفادار به حمایت از دولت بودند، اما همچنین برای یک بیانیه قطعی نیز فشار آوردند
10. For some ten minutes of it he tried loyally to sleep.
[ترجمه ترگمان]ده دقیقه تمام سعی کرد که به خواب رود
[ترجمه گوگل]برای چندین ده دقیقه از او وفادار به خواب رفت
[ترجمه گوگل]برای چندین ده دقیقه از او وفادار به خواب رفت
11. She said loyally, You were always better looking than you photographed.
[ترجمه ترگمان]با وفاداری گفت: تو همیشه بهتر از اونی بودی که ازش عکس می گرفتی
[ترجمه گوگل]او با وفاداری گفت: همیشه بهتر از عکسهایت بودی
[ترجمه گوگل]او با وفاداری گفت: همیشه بهتر از عکسهایت بودی
12. The glassy-eyed beast followed us loyally through our youth in a series of East Village apartments to our current renovated lodge in a woodsy Baltimore neighborhood.
[ترجمه ترگمان]هیولای چشم شیشه ای، با وفاداری به دنبال ما در یک سری آپارتمان روستایی شرقی به هتل بازسازی شده فعلی ما در یک محله قدیمی در بالتیمور رفت
[ترجمه گوگل]حیوانات شیشه ای چشم ما را از طریق جوانان ما در مجموعه ای از آپارتمان های شرق روستا به خانه ما بازسازی شده در یک محله بالتیمور چشمه ای به طور وفادارانه دنبال کردند
[ترجمه گوگل]حیوانات شیشه ای چشم ما را از طریق جوانان ما در مجموعه ای از آپارتمان های شرق روستا به خانه ما بازسازی شده در یک محله بالتیمور چشمه ای به طور وفادارانه دنبال کردند
13. In order to realize loyally reproducing of the original, this subject regards open color management as guidelines, and realizes whole course of color management from scanner input to printer output.
[ترجمه ترگمان]به منظور درک reproducing loyally از اصل، این موضوع مدیریت رنگ باز را به عنوان راهنما در نظر می گیرد و کل مسیر مدیریت رنگ را از ورودی اسکنر به خروجی چاپگر دریافت می کند
[ترجمه گوگل]به منظور تحقق وفاداری به تولید مجدد اصلی، این موضوع در نظر گرفتن مدیریت رنگ به عنوان دستورالعمل ها، و درک کل دوره مدیریت رنگ از ورودی اسکنر به خروجی چاپگر
[ترجمه گوگل]به منظور تحقق وفاداری به تولید مجدد اصلی، این موضوع در نظر گرفتن مدیریت رنگ به عنوان دستورالعمل ها، و درک کل دوره مدیریت رنگ از ورودی اسکنر به خروجی چاپگر
کلمات دیگر: