ازهرسوبهرسو
right and left
ازهرسوبهرسو
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: in all places or directions; everywhere.
• مترادف: everywhere
• مترادف: everywhere
- There were soldiers right and left.
[ترجمه ترگمان] سربازان راست و چپ ایستاده بودند
[ترجمه گوگل] سربازان راست و چپ بودند
[ترجمه گوگل] سربازان راست و چپ بودند
• to the right and to the left, from both/all directions, to both/all directions
جملات نمونه
1. She owes money right and left.
[ترجمه ترگمان]او به پول بدهکار و چپ است
[ترجمه گوگل]او پول حق و چپ دارد
[ترجمه گوگل]او پول حق و چپ دارد
2. He elbowed right and left in the crowd.
[ترجمه ترگمان]او با آرنج به راست سقلمه زد و از میان جمعیت بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او راست دست راست و چپ در جمعیت
[ترجمه گوگل]او راست دست راست و چپ در جمعیت
3. Twist your body, alternating right and left stretches.
[ترجمه ترگمان]به همراه بدن خود به سمت راست و چپ شنا کنید
[ترجمه گوگل]پیچ بدن خود را، به طور متناوب راست و چپ امتداد
[ترجمه گوگل]پیچ بدن خود را، به طور متناوب راست و چپ امتداد
4. We were losing money right and left.
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم پول از دست می دادیم و می رفتیم
[ترجمه گوگل]ما پول درست و چپ را از دست دادیم
[ترجمه گوگل]ما پول درست و چپ را از دست دادیم
5. He was always stepping on others' feelings right and left when he came into a new situation.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در احساسات دیگران دخالت می کرد و وقتی وارد یک موقعیت جدید می شد، از او جدا می شد
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال تغییر در احساسات دیگران بود و وقتی وارد وضعیت جدید شد، به سمت راست حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال تغییر در احساسات دیگران بود و وقتی وارد وضعیت جدید شد، به سمت راست حرکت کرد
6. In this period politics became polarized between extreme right and left.
[ترجمه ترگمان]در این دوره سیاست بین جناح راست و چپ قطبی شد
[ترجمه گوگل]در این دوره، سیاست بین راست افراطی و چپ به راست قطبی شد
[ترجمه گوگل]در این دوره، سیاست بین راست افراطی و چپ به راست قطبی شد
7. Political forces had polarized into right and left groups.
[ترجمه ترگمان]نیروهای سیاسی به سمت راست و چپ قطبی شده بودند
[ترجمه گوگل]نیروهای سیاسی به گروه های راست و چپ قطبی شده اند
[ترجمه گوگل]نیروهای سیاسی به گروه های راست و چپ قطبی شده اند
8. The crowd was parted right and left to make way for the party.
[ترجمه ترگمان]جمعیت از هم جدا شدند و به راه افتادند تا برای مهمانی راه بیفتند
[ترجمه گوگل]جمعیت به سمت چپ و راست گذاشته شد تا راه را برای حزب ایجاد کند
[ترجمه گوگل]جمعیت به سمت چپ و راست گذاشته شد تا راه را برای حزب ایجاد کند
9. By that evening, both his right and left flanks having been broken, Samsonov's position was untenable.
[ترجمه ترگمان]تا آن شب هر دو جناح راست و جناح راست او شکسته بودند
[ترجمه گوگل]تا آن شب، هر دو طرف سمت راست و چپش شکست خورده بودند، موقعیت سامسونوف ناموفق بود
[ترجمه گوگل]تا آن شب، هر دو طرف سمت راست و چپش شکست خورده بودند، موقعیت سامسونوف ناموفق بود
10. Opposition parties of both the right and left joined with the unions in calling for an independent inquiry into the Fez incidents.
[ترجمه ترگمان]احزاب مخالف هر دو جناح راست و چپ با اتحادیه ها در تماس بودند که خواستار تحقیق مستقل در حوادث فاس شدند
[ترجمه گوگل]احزاب اپوزیسیون هر دو طرف راست و چپ با درخواست اتحادیه ها برای تحقیق مستقل در حوادث فصلی پیوستند
[ترجمه گوگل]احزاب اپوزیسیون هر دو طرف راست و چپ با درخواست اتحادیه ها برای تحقیق مستقل در حوادث فصلی پیوستند
11. I saw various ridges to my right and left, undulating over the huge and imposing landscape that now was exposed.
[ترجمه ترگمان]صخره های مختلف را در سمت راست و چپ خود دیدم که از چشم انداز عظیم و imposing که اکنون در معرض آن قرار داشتند، شناور بودم
[ترجمه گوگل]من شاهد انواع مختلفی هستم که در سمت راست و چپ من قرار دارند و در مورد چشم انداز عظیم و قابل تحسین دیده می شود که در حال حاضر در معرض آن قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]من شاهد انواع مختلفی هستم که در سمت راست و چپ من قرار دارند و در مورد چشم انداز عظیم و قابل تحسین دیده می شود که در حال حاضر در معرض آن قرار گرفته است
12. The Union was split now, right and left and right down the middle.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه حالا از هم جدا شده بود، راست و چپ و راست
[ترجمه گوگل]اتحادیه اکنون در حال تقسیم است، راست و چپ و راست پایین وسط
[ترجمه گوگل]اتحادیه اکنون در حال تقسیم است، راست و چپ و راست پایین وسط
13. The division of the stimuli into right and left turns demonstrated separate positive and negative relationships between risk and recognition sensitivity.
[ترجمه ترگمان]تقسیم محرک به سمت راست و چپ، روابط مثبت و منفی جداگانه بین حساسیت و حساسیت تشخیص را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تقسیم محرک ها به سمت راست و چپ نشان می دهد روابط مثبت و منفی جداگانه بین ریسک و حساسیت شناختی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تقسیم محرک ها به سمت راست و چپ نشان می دهد روابط مثبت و منفی جداگانه بین ریسک و حساسیت شناختی را نشان می دهد
14. Hughes kept moving at a deliberate pace, turning right and left to give his benediction.
[ترجمه ترگمان]هیوز به سرعت به حرکت ادامه داد، راست پیچید و رفت تا دعای خیر کند
[ترجمه گوگل]هیوز در سرعت عمدی حرکت کرد و به سمت راست و چپ رفت تا آزادی خود را به دست آورد
[ترجمه گوگل]هیوز در سرعت عمدی حرکت کرد و به سمت راست و چپ رفت تا آزادی خود را به دست آورد
کلمات دیگر: