صحت، درستی، شایستگی، سزاواری
rightness
صحت، درستی، شایستگی، سزاواری
انگلیسی به فارسی
صحت، درستی
شایستگی
حقانیت، سزاواری
راستی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the condition or quality of being correct, just, or accurate.
• مترادف: accurateness, correctness, justness
• مشابه: rectitude
• مترادف: accurateness, correctness, justness
• مشابه: rectitude
- He mulled over the rightness of his decision.
[ترجمه ترگمان] او به درستی تصمیم خودش فکر می کرد
[ترجمه گوگل] او بیش از حق تصمیم خود را گلوله کرد
[ترجمه گوگل] او بیش از حق تصمیم خود را گلوله کرد
• (2) تعریف: propriety; suitability.
• مترادف: appropriateness
• مترادف: appropriateness
- Both families questioned the rightness of this match.
[ترجمه ترگمان] هر دو خانواده درستی این مسابقه را مورد تردید قرار دادند
[ترجمه گوگل] هر دو خانواده به درستی این مسابقه پاسخ دادند
[ترجمه گوگل] هر دو خانواده به درستی این مسابقه پاسخ دادند
• (3) تعریف: moral or just character; integrity.
• correctness; moral correctness, justness, fairness; normalcy; suitability, appropriateness
جملات نمونه
1. the judge acknowledged the rightness of their claim
قاضی درست بودن ادعای آنها را تصدیق کرد.
2. It is resolvedly whole, self-contained, desiring nothing but rightness, content with restricted completion. Tall or short, it will be straight.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز غیر از این نیست جز این که به اندازه کافی راضی باشد قد بلند یا کوتاه، صاف و پوست کنده است
[ترجمه گوگل]این است که به طور کامل حل و فصل، مستقل، مطلق، مطلق، محتوای با تکمیل محدود است بلند یا کوتاه، درست خواهد بود
[ترجمه گوگل]این است که به طور کامل حل و فصل، مستقل، مطلق، مطلق، محتوای با تکمیل محدود است بلند یا کوتاه، درست خواهد بود
3. He was convinced of the rightness of his cause.
[ترجمه ترگمان]او به درستی هدف او متقاعد شده بود
[ترجمه گوگل]او از صلاحیت علت او متقاعد شده بود
[ترجمه گوگل]او از صلاحیت علت او متقاعد شده بود
4. He is convinced of the rightness of his actions.
[ترجمه ترگمان]او به درستی اقداماتش اعتقاد دارد
[ترجمه گوگل]او از درستی اعمال خود متقاعد شده است
[ترجمه گوگل]او از درستی اعمال خود متقاعد شده است
5. Many people have very strong opinions about the rightness or wrongness of abortion.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نظرات بسیار قوی در مورد درستی یا نادرستی سقط جنین دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم نظرات صحیح درباره درستی یا غلط سقط جنین دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم نظرات صحیح درباره درستی یا غلط سقط جنین دارند
6. They both have an unshakeable confidence in the rightness of their own opinions.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به درستی نظر خود اعتماد دارند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو دارای اعتماد به نفس بی نظیر در راستای افکار خود هستند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو دارای اعتماد به نفس بی نظیر در راستای افکار خود هستند
7. Mrs Cooper took no pleasure in the rightness of her prediction, the accuracy of the bereaved cockroaches in her kitchen.
[ترجمه ترگمان]خانم کوپر هیچ لذتی در این پیش بینی نداشت، دقت the را در آشپزخانه اش می دید
[ترجمه گوگل]خانم کوپر هیچگاه از صحت پیش بینی او، صحت سوسک های از دست رفته در آشپزخانه اش لذت نبرد
[ترجمه گوگل]خانم کوپر هیچگاه از صحت پیش بینی او، صحت سوسک های از دست رفته در آشپزخانه اش لذت نبرد
8. And he saw his job as monitoring the rightness or wrongness of incursions into his discipline.
[ترجمه ترگمان]و او کار خود را به عنوان نظارت بر درستی یا نادرستی حملات خود دید
[ترجمه گوگل]و او کار خود را به عنوان نظارت بر درستی یا غلط تهاجم به نظم و انضباط خود را دید
[ترجمه گوگل]و او کار خود را به عنوان نظارت بر درستی یا غلط تهاجم به نظم و انضباط خود را دید
9. A test of rightness would indicate the opposite conclusion.
[ترجمه ترگمان]تست درستی کار درستی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تست درستی نتیجه گیری متضاد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تست درستی نتیجه گیری متضاد را نشان می دهد
10. If you are conscious of the rightness of our cause, let us hit the enemy for six.
[ترجمه ترگمان]اگر تو به درستی هدف ما فکر می کنی، اجازه بده تا شش نفر به دشمن ضربه بزنیم
[ترجمه گوگل]اگر از سمت راستی علت ما آگاه هستید، اجازه دهید ما به دشمن برای شش ضربه بزنیم
[ترجمه گوگل]اگر از سمت راستی علت ما آگاه هستید، اجازه دهید ما به دشمن برای شش ضربه بزنیم
11. All merit all is that the shortcoming rightness fixes position " . "
[ترجمه ترگمان]همه شایستگی همه این است که نقص عملکرد صحیح است \"
[ترجمه گوگل]تمام شایستگی ها این است که درستی نقص موقعیت را رفع می کند '
[ترجمه گوگل]تمام شایستگی ها این است که درستی نقص موقعیت را رفع می کند '
12. And now it's running smoothly which validate the rightness and feasibility of the theory.
[ترجمه ترگمان]و حالا به نرمی در حال اجرا است که درستی و امکان فرضیه را تایید می کند
[ترجمه گوگل]و اکنون هماهنگی دارد که صحت و امکان سنجی این نظریه را تأیید می کند
[ترجمه گوگل]و اکنون هماهنگی دارد که صحت و امکان سنجی این نظریه را تأیید می کند
13. Macau a rightness of packing of husbands'wife a round flat cakes design of very interesting!
[ترجمه ترگمان]ماکائو شایسته بسته بندی زن شوهران یک دور کامل کیک است که بسیار جالب توجه است!
[ترجمه گوگل]ماکائو درست از بسته بندی شوهر خانم یک کیک گرد با طراحی بسیار جالب!
[ترجمه گوگل]ماکائو درست از بسته بندی شوهر خانم یک کیک گرد با طراحی بسیار جالب!
14. Conformity to moral rightness in action or attitude; righteousness.
[ترجمه ترگمان]انطباق با حق اخلاقی در عمل یا رفتار؛ درست است
[ترجمه گوگل]سازگاری با احترام اخلاقی در عمل یا نگرش؛ عدالت
[ترجمه گوگل]سازگاری با احترام اخلاقی در عمل یا نگرش؛ عدالت
15. Rightness, please oneself is importance of, variety! Variety!
[ترجمه ترگمان]Rightness، خواهش می کنم به تنوع احتیاج داشته باشید تنوع!
[ترجمه گوگل]راستی، لطفا خودت اهمیت دارد، تنوع! تنوع!
[ترجمه گوگل]راستی، لطفا خودت اهمیت دارد، تنوع! تنوع!
کلمات دیگر: