کلمه جو
صفحه اصلی

plain sailing


(کشتی) سفر یا حرکت بی دردسر و سرراست، پیشرفت بدون مانع

انگلیسی به فارسی

پیشرفت بدون مانع


قایقرانی ساده، پیشرفت بدون مانع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: sailing on a clear, smooth, unimpeded course.

(2) تعریف: any smooth, direct, unobstructed course of action.

• quiet or uneventful journey; clear course of action

مترادف و متضاد

easy path


Synonyms: easy going, easy progress, easy ride, smooth sailing, straight sailing


جملات نمونه

1. Life with him isn't all plain sailing, you know.
[ترجمه ترگمان]زندگی با او ساده نیست، می دانی
[ترجمه گوگل]زندگی با او تمام قایقرانی ساده نیست، شما می دانید

2. Pregnancy wasn't all plain sailing and once again there were problems.
[ترجمه ترگمان]حاملگی کاملا ساده نبود و یک بار دیگر مشکلاتی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بارداری تمام قایقرانی ساده نبود و یک بار دیگر مشکلات وجود داشت

3. It's all plain sailing.
[ترجمه ترگمان]همه چیز خیلی ساده است
[ترجمه گوگل]این همه قایقرانی ساده است

4. However, it was not all plain sailing.
[ترجمه ترگمان]با این همه، همه چیز بر وفق مراد نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، این همه قایقرانی ساده نبود

5. In any event, it will not be plain sailing.
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، این سفر ساده نخواهد بود
[ترجمه گوگل]در هر صورت، قایقرانی ساده نخواهد بود

6. Mind you, it was not all plain sailing for the Merseyside comic making her Liverpool debut in the role.
[ترجمه ترگمان]فکرش رو بکن، این همه سفر ساده برای the Merseyside نبود که اون رو به عنوان اولین کار لیورپول در این نقش انجام می داد
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، این همه قایقرانی ساده برای کمیک Merseyside بود که اولین بازی لیورپول را در این نقش انجام داد

7. I recognized that all would not be plain sailing.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که همه چیز بر وفق مراد نخواهد بود
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که این همه قایقرانی ساده نیست

8. Get the mitres right and the rest is plain sailing.
[ترجمه ترگمان]mitres را درست کنید و بقیه هم به سرعت حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]راست می شود و بقیه قایقرانی ساده است

9. But it wasn't going to be all plain sailing.
[ترجمه ترگمان]اما قرار نبود همه چیز به راحتی پیش برود
[ترجمه گوگل]اما این همه قایقرانی ساده نبود

10. But it's not all plain sailing.
[ترجمه ترگمان]اما همه چیز بر وفق مراد نیست
[ترجمه گوگل]اما این همه قایقرانی ساده نیست

11. Competition can not always plain sailing, maybe sometimes you just behind the near field.
[ترجمه ترگمان]مسابقه همیشه نمی تواند قایقرانی ساده باشد، شاید گاهی اوقات شما هم پشت میدان near
[ترجمه گوگل]مسابقه همیشه می تواند قایقرانی ساده انجام دهد، شاید گاهی اوقات شما فقط در نزدیکی میدان

12. We know it won't be plain sailing at Wembley because there are no easy games at this level.
[ترجمه ترگمان]می دانیم که در این مرحله هیچ بازی ساده ای وجود ندارد
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که در Wembley قایقرانی ساده نخواهد بود، زیرا هیچ بازی آسان در این سطح وجود ندارد

13. Wish you everything to be a plain sailing throughout the coming year.
[ترجمه ترگمان]ای کاش تو در طول سال آینده همه چیز خوب پیش می رفت
[ترجمه گوگل]در طول سال های آینده، همه چیز را برای یک قایقرانی ساده به شما خواهم داد

14. In this new year wish all Yasuhisa Baby: plain sailing!
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]در این سال جدید آرزو می کنید تمام Yasuhisa Baby plain sailing!

15. Plain sailing all your life would also be a boring thing.
[ترجمه ترگمان]مسافرت ساده و ساده در تمام زندگی شما نیز یک چیز کسل کننده خواهد بود
[ترجمه گوگل]قایقرانی ساده و تمام زندگی شما نیز یک چیز خسته کننده خواهد بود

پیشنهاد کاربران

کار ساده و بدون مشکلات.


کلمات دیگر: