کلمه جو
صفحه اصلی

rickshaw


ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد

انگلیسی به فارسی

( ricksha ) کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد


rickshaw


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, two-wheeled vehicle that carries one or two passengers and is pulled by someone who walks, jogs, or cycles ahead.

• jinricksha, small two-wheeled carriage pulled by men and used for transportation (in the far east)
a rickshaw is a cart, often pulled by hand, that is used in parts of asia for carrying passengers.

جملات نمونه

1. Before liberation he had to pull a rickshaw to earn a little money.
[ترجمه ترگمان]قبل از آزادی باید یک ریکشاو بیرون بکشد تا کمی پول بدست آورد
[ترجمه گوگل]قبل از آزادی او مجبور بود یک ریکشا را بکشد تا پول کمی کسب کند

2. When the rickshaw came to a halt, it was not at his house, but at the deserted harbour.
[ترجمه ترگمان]وقتی کالسکه توقف کرد، کالسکه در خانه او نبود، اما در بندر متروک
[ترجمه گوگل]هنگامی که ریکشا به توقف متوقف شد، در خانه اش نبود، اما در بندر متوقف شد

3. The occasional curtained litter or rickshaw sheltered its rich occupant from the sun as he or she ventured out on some errand.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات گاری که با پرده های ضخیم پوشیده شده بود و اسب rich از آفتاب در آن پناه می برد، از آفتاب بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]حشرات گاه و بی گاه پرده یا ریکشا از مسافر غنی خود از خورشید محافظت می کند، زیرا او در برخی مواقع از آن استفاده می کند

4. They are mainly rickshaw pullers, cart pullers and others who carry loads in the market place.
[ترجمه ترگمان]آن ها عمدتا کالسکه ریکشاو، گاری دوچرخه و افرادی هستند که باره ای زیادی را در بازار حمل می کنند
[ترجمه گوگل]آنها عمدتا ریکشا کشیدن، سبد خرید و دیگران است که حمل بار در بازار است

5. His father was a rickshaw puller, so every penny the family had was laboriously earned.
[ترجمه ترگمان]پدرش کشنده rickshaw بود، بنابراین هر پنی از خانواده ای که با زحمت به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]پدرش یک ریش تراش بود، بنابراین هر پنی خانواده بود که به سختی به دست آورده بود

6. Phagu returned to the dang in the rickshaw.
[ترجمه ترگمان]Phagu به to که در کالسکه نشسته بود بازگشت
[ترجمه گوگل]Phagu بازگشت به dang در rickshaw

7. On Monday, a suicide bomber in a rickshaw blew a checkpoint in Peshawar, killing three people.
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه، یک بمب گذار انتحاری در یک ریکشاو یک ایست بازرسی در پیشاور را منفجر کرد و سه نفر را کشت
[ترجمه گوگل]روز دوشنبه یک بمب گذار انتحاری در یک ریکشو یک ایست بازرسی در پیشاور را منهدم کرد و سه نفر را کشت

8. All her life she would just be a rickshaw - puller's wife!
[ترجمه ترگمان]زندگی او فقط زن rickshaw بود
[ترجمه گوگل]تمام عمر او فقط یک همسر ریکشا - کشنده است!

9. Can we play for coppers? " one rickshaw man asked tentatively.
[ترجمه ترگمان]می شود برای مسی رنگ ها بازی کنیم؟ یک اسب rickshaw با شک و تردید پرسید
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم برای کپسول بازی کنیم؟ یک مرد ریکشا به طور آزمایشی پرسید

10. Mr. Cao had the rickshaw repaired and didn't deduct the cost from Xiangzi's wages.
[ترجمه ترگمان]آقای cao اسب را تعمیر کرد و پولش را از حقوق Xiangzi کم نکرد
[ترجمه گوگل]آقای کائو ریشو را تعمیر کرد و از دستمزد Xiangzi کاسته نشد

11. Tomorrow, no rickshaw rent, but all rickshaws back by four.
[ترجمه ترگمان]، فردا، نه rent رو ولی همه ش رو ۴ دقیقه دیگه برمی گردونه
[ترجمه گوگل]فردا، هیچ اجاره rickshaw، اما همه rickshaws به عقب چهار

12. They were all rickshaw pullers, why this division into high and low?
[ترجمه ترگمان]همه شبیه \"rickshaw pullers\" بودند که چرا این \"واحد\" اینقدر بالا و پایین رفته؟
[ترجمه گوگل]آنها همه ریش تراش ها بودند، چرا این تقسیم بندی به بالا و پایین؟

13. He turned in the rickshaw and spent some more time in a teahouse.
[ترجمه ترگمان]او به کالسکه برگشت و چند ساعتی را در یک کالسکه گذراند
[ترجمه گوگل]او در Rickshaw تبدیل شده است و زمان بیشتری را صرف در یک چایخانه

14. Because both puller and rickshaw are quite smart - looking they can still demand a respectable price.
[ترجمه ترگمان]چون هم puller و هم ریکشاو بسیار باهوش هستند - آن ها هنوز هم می توانند خواستار یک قیمت مناسب باشند
[ترجمه گوگل]از آنجا که هر دو پلاگین و rickshaw کاملا هوشمند هستند - به دنبال آنها هنوز هم می تواند تقاضای قیمت محترم

15. Back at the rickshaw yard, he slept numbly for two days.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به حیاط کالسکه باز می گشت، دو روز با بی حالی خوابید
[ترجمه گوگل]پشت در حیاط rickshaw، او به طور مداوم خواب برای دو روز

پیشنهاد کاربران

یعنی کالسکه

کالسکه, سه چرخه

یک کالسکه چینی مخصوص گردشگر ها برای تفریح .


کلمات دیگر: