• made slippery; oiled, greased
lubricated
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. i lubricated the wheels
به چرخ ها روغن زدم.
2. one strong drink lubricated his tongue
یک مشروب قوی زبان او را باز کرد.
3. She lubricated her hands with a lotion.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با کرم فرو کرد
[ترجمه گوگل]او دستهای خود را با یک لوسیون روانکاری کرد
[ترجمه گوگل]او دستهای خود را با یک لوسیون روانکاری کرد
4. He lubricated them with continuous whiskey.
[ترجمه ترگمان]با ویسکی پیوسته آن ها را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]او با ویسکی پیوسته روان شد
[ترجمه گوگل]او با ویسکی پیوسته روان شد
5. Vic's working day is lubricated by endless cups of coffee.
[ترجمه ترگمان]روز کار و تلاش یک فنجان قهوه بی وقفه است
[ترجمه گوگل]روز کاری ویس توسط فنجان قهوه بی پایان است
[ترجمه گوگل]روز کاری ویس توسط فنجان قهوه بی پایان است
6. A car engine needs to be well lubricated with oil.
[ترجمه ترگمان]یک موتور خودرو باید به خوبی روغن کاری شود
[ترجمه گوگل]موتور ماشین نیاز به روغن با روغن دارد
[ترجمه گوگل]موتور ماشین نیاز به روغن با روغن دارد
7. She could see the viscous juices. that lubricated its mandibles.
[ترجمه ترگمان] اون می تونه عصاره viscous رو ببینه مثل اینه که lubricated
[ترجمه گوگل]او می تواند آب های چسبناک را ببیند که مینیمبل ها را روغن زد
[ترجمه گوگل]او می تواند آب های چسبناک را ببیند که مینیمبل ها را روغن زد
8. The availability of credits lubricated the channels of trade.
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن اعتبارات، کانال های تجاری را روغن کاری کنید
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن اعتبارات، کانالهای تجارت روانکاری شده است
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن اعتبارات، کانالهای تجارت روانکاری شده است
9. Truck wheel ends which are to be oil lubricated should also include pre-coating (dipping) the bearings in the same lubricant.
[ترجمه ترگمان]انتهای فرمان کامیون که باید روغن کاری شود نیز باید شامل پوشش قبل از پوشش (فرو نشاندن)یاتاقان در یک روغن باشد
[ترجمه گوگل]چرخهای کامیون که به روغنکاری روغن میپردازند نیز باید قبل از پوشش (غوطه ور شدن) یاتاقانهای یکسان روانکار باشند
[ترجمه گوگل]چرخهای کامیون که به روغنکاری روغن میپردازند نیز باید قبل از پوشش (غوطه ور شدن) یاتاقانهای یکسان روانکار باشند
10. Non - lubricated: These condoms are most useful for oral sex and for people with sensitivities to lubricants.
[ترجمه ترگمان]Non: این condoms برای سکس دهانی و برای افراد دارای حساسیت به lubricants بسیار مفید هستند
[ترجمه گوگل]غیر روان کننده: این کاندوم برای جنس دهان و افراد حساس به روان کننده مفید است
[ترجمه گوگل]غیر روان کننده: این کاندوم برای جنس دهان و افراد حساس به روان کننده مفید است
11. Using an independent external lubricated bearings, allowing delivery of various non - lubricating medium.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک bearings lubricated خارجی مستقل، امکان تحویل محیط غیر صنعتی مختلف را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک یاطاقان خارجی روانکاری خارجی، اجازه می دهد تحویل رسانه های مختلف غیر روان کننده
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک یاطاقان خارجی روانکاری خارجی، اجازه می دهد تحویل رسانه های مختلف غیر روان کننده
12. The interacting surfaces were lubricated with a mineral oil.
[ترجمه ترگمان]سطوح تعامل با روغن معدنی روغن کاری شدند
[ترجمه گوگل]سطوح تعامل با یک روغن معدنی روغنکاری می شود
[ترجمه گوگل]سطوح تعامل با یک روغن معدنی روغنکاری می شود
13. Mineral filled, toughened, lubricated polybutylene terephthalate resin for injection moldingsurface aesthetics.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی پر شده، سفت، روغن کاری شده، رزین terephthalate را برای تزریق به زیبایی شناسی moldingsurface روغن کاری کنید
[ترجمه گوگل]رزین پلی اتیلن تترفاتال مینای دندان پر شده، سخت شده، روانکاری برای زیبایی شناسی در قالب تزریق
[ترجمه گوگل]رزین پلی اتیلن تترفاتال مینای دندان پر شده، سخت شده، روانکاری برای زیبایی شناسی در قالب تزریق
14. Trunnion - Wedgepluge non lubricated plug valves have unique purging and flushing capabilities.
[ترجمه ترگمان]شیره ای plug non - lubricated دارای تخلیه منحصر به فرد و قابلیت های تخلیه هستند
[ترجمه گوگل]Trunnion - Wedgepluge دریچه های پلاستیکی بدون روان دارای قابلیت های تمیز و تمیز منحصر به فرد هستند
[ترجمه گوگل]Trunnion - Wedgepluge دریچه های پلاستیکی بدون روان دارای قابلیت های تمیز و تمیز منحصر به فرد هستند
پیشنهاد کاربران
روغن کاری شده
کلمات دیگر: