کلمه جو
صفحه اصلی

tony


(خودمانی - معمولا کنایه آمیز) شیک، مجلل، اسم خاص مذکر

انگلیسی به فارسی

(عامیانه - به‌طور معمول کنایهآمیز) شیک، مجلل


اسم خاص مذکر


(آمریکا) جایزه‌ی تونی (که هرساله به بهترین بازیگران و کارگردانان و غیره‌ی تئاتر داده می‌شود)


تونی


انگلیسی به انگلیسی

• fashionable, stylish
yearly prize awarded in the field of stage and theater

جملات نمونه

1. Tony emerged unscathed apart from a severely bruised finger.
[ترجمه ترگمان]تونی از یک انگشت زخمی که به شدت مجروح شده بود بیرون آمد
[ترجمه گوگل]تونی ناشی از انگشت به شدت کبود شد

2. 'It was Tony. ' 'No, you're wrong. It was Ted. '
[ترجمه ترگمان]تونی بود نه، اشتباه می کنی تد بود
[ترجمه گوگل]این تونی بود ' 'نه تو اشتباه میکنی تد بود '

3. In the first movie Tony Curtis ever made he played a grocery clerk.
[ترجمه ترگمان]در نخستین فیلمی که تونی کرتیس تا به حال ساخته بود، منشی a بود
[ترجمه گوگل]در فیلم اول تونی کورتیس تا کنون ساخته شده او با بازی یک کارمند مواد غذایی

4. It had ended with Tony physically manhandling her out of the house.
[ترجمه ترگمان]این کار با تونی به پایان رسیده بود که او را از خانه بیرون کشید
[ترجمه گوگل]با تونی فیزیکی از خانه خارج شد

5. Tony Benn's diaries are a rollicking read.
[ترجمه ترگمان]دفتر \"تونی Benn\"، یه خوندن \"سرمست کننده\" - ه
[ترجمه گوگل]خاطرات تونی بین یک رونق خواندن است

6. Tony Williams was working as a car-park attendant in Los Angeles.
[ترجمه ترگمان]تونی ویلیامز در حال کار کردن به عنوان یک مسئول پارک ماشین در لس آنجلس بود
[ترجمه گوگل]تونی ویلیامز به عنوان یک پارکینگ در لس آنجلس کار می کرد

7. Tony was humming to himself as he drove along.
[ترجمه ترگمان]تونی همچنان که می راند زمزمه می کرد:
[ترجمه گوگل]تونی وقتی به سمت او می رفت، به خودم می لرزید

8. Tony hobnobbed with an attractive widow when he lived in Metz.
[ترجمه ترگمان]تونی با یه بیوه جذاب که توی
[ترجمه گوگل]وقتی که او در Metz زندگی می کرد، تونی با بیوه جذابی آشنا شد

9. I hear Tony and Helen have shacked up together.
[ترجمه ترگمان]شنیدم که \"تونی\" و \"هلن\" با هم قرار گذاشتن
[ترجمه گوگل]من میشنوم تونی و هلن باهم جمع شدهاند

10. I know from experience that Tony never keeps his promises.
[ترجمه ترگمان]از روی تجربه می دانم که تونی هیچ وقت به قولش وفا نمی کنه
[ترجمه گوگل]از تجربه من می دانم که تونی هرگز وعده های خود را حفظ نمی کند

11. A self-confessed workaholic, Tony Richardson can't remember when he last had a holiday.
[ترجمه ترگمان]تونی ریچاردسون به یک فرد معتاد به کار اعتراف کرد که وقتی آخرین بار تعطیل شد نمی تواند به خاطر بیاورد
[ترجمه گوگل]تونی ریچاردسون، یکی از کارکردهای خود اعتراف نمیکند زمانی که آخر هفته تعطیلاتش را بخاطر سپرد

12. Richard had turned up on Christmas Eve with Tony.
[ترجمه ترگمان]ریچارد شب کریسمس را با تونی سر کرده بود
[ترجمه گوگل]ریچارد در شب کریسمس با تونی ظاهر شد

13. Tony announced it was time to see about lunch.
[ترجمه ترگمان]تونی اعلام کرد وقت آن رسیده که ناهار را ببیند
[ترجمه گوگل]تونی اعلام کرد زمان دیدن ناهار است

14. Tony often gets angry about trivial things.
[ترجمه ترگمان]تونی اغلب از چیزهای بی اهمیت خشمگین می شود
[ترجمه گوگل]تونی اغلب در مورد چیزهای بی اهمیت عصبانی است

15. Tony was so tall that he had to lean down to get through the doorway.
[ترجمه ترگمان]تونی آنقدر بلند بود که ناچار بود خم شود و از در وارد شود
[ترجمه گوگل]تونی خیلی بلند بود که او مجبور بود از طریق در ورودی به پایین برود


کلمات دیگر: