کلمه جو
صفحه اصلی

deleterious


معنی : زیان اور، اسیب رسان
معانی دیگر : زیان اور، اسیب رسان

انگلیسی به فارسی

زیان‌آور، آسیب‌رسان


زیان آور، زیان اور، اسیب رسان


انگلیسی به انگلیسی

• harmful
something that is deleterious has a harmful effect on a person or thing; a formal word.

مترادف و متضاد

زیان اور (صفت)
bad, evil, detrimental, ill, maleficent, pernicious, disadvantageous, deleterious, malefic, tortious, nocuous, malignant

اسیب رسان (صفت)
deleterious, injurious

harmful, damaging


Synonyms: bad, destroying, destructive, detrimental, hurtful, injurious, mischievous, nocent, nocuous, pernicious, prejudicial, prejudicious, ruining, ruinous


Antonyms: aiding, assisting, helpful


جملات نمونه

1. These drugs have a proven deleterious effect on the nervous system.
[ترجمه ترگمان]این داروها اثر مضری بر سیستم عصبی دارند
[ترجمه گوگل]این داروها اثرات مضر اثبات شده بر سیستم عصبی دارند

2. Petty crime is having a deleterious effect on community life.
[ترجمه ترگمان]جرم های کوچک اثر زیان آوری بر زندگی اجتماعی دارند
[ترجمه گوگل]جرم و جنایت دارای تأثیر زیانبار بر زندگی اجتماعی است

3. The cold weather had most deleterious consequences among the chrysanthemums.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای سرد most زیان آور را در میان the داشت
[ترجمه گوگل]آب و هوای سرد نتایج عواقب زیان آور میان گل داودی را داشت

4. Furthermore, the total rate of production of deleterious mutations and their pattern of age-specificity are unknown.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نرخ کلی تولید جهش های deleterious و الگوی سنی آن ها مشخص نیست
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، میزان تولید جهش های زیانبار و الگوی خاصی از سن آنها ناشناخته است

5. Apart from random fluctuations, the deleterious effect of too short and too long spacing is seen for each order birth.
[ترجمه ترگمان]به غیر از نوسانات تصادفی، تاثیر زیانبار آن بیش از حد کوتاه و فاصله بسیار طولانی برای هر بار تولد دیده می شود
[ترجمه گوگل]به استثنای نوسانات تصادفی، اثر مضر فاصله های بسیار کوتاه و بیش از حد طولانی برای هر تولد مرتبه دیده می شود

6. Suppose now that deleterious mutations are age-specific.
[ترجمه ترگمان]حالا فرض کنیم که جهش های deleterious خاص هستند
[ترجمه گوگل]اکنون فرض کنید که جهش های زخمی سن خاصی دارند

7. But it has been deleterious to good decision-making on more than one occasion.
[ترجمه ترگمان]اما این برای تصمیم گیری خوب برای بیش از یک مورد زیان آور است
[ترجمه گوگل]اما بیش از یک بار تصمیم به تصمیم گیری خوب گرفته است

8. Almost always, these have a deleterious effect on the textile material, and they should be excluded.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همیشه، این ها تاثیر زیان آور بر روی مواد نساجی دارند و باید حذف شوند
[ترجمه گوگل]تقریبا همیشه، این ها تاثیر منفی بر مواد نساجی دارند و باید از آنها حذف شود

9. The most deleterious situations were those where general managers abdicated their responsibility for setting strategic direction to staff planners . . . .
[ترجمه ترگمان]The شرایط، مواردی بود که در آن مدیران عمومی از مسیولیت خود برای تعیین مسیر استراتژیک برای برنامه ریزان کارکنان استعفا دادند
[ترجمه گوگل]موقعیت های بدتر از آن بود که مدیران کل مسئولیت خود را برای تعیین راهبرد راهبردی به برنامه ریزان کارکنان رد کردند

10. To date, such monitoring has not revealed any deleterious effects from the limited number of organisms which have been released.
[ترجمه ترگمان]تا به امروز چنین نظارتی هیچ تاثیر زیان آوری را از تعداد محدودی از ارگانیسم ها که آزاد شده اند، آشکار نکرده است
[ترجمه گوگل]تا به امروز، چنین نظارتی اثرات زیان آور را از تعداد محدودی از ارگانیسم هایی که آزاد شده اند نشان نمی دهد

11. Thus a possible deleterious effect of hyperinsulinaemia may be the inhibition of prostacyclin production by arterial wall.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است اثر deleterious ممکن از هایپرانسولینوما ناشی از مهار تولید prostacyclin از طریق دیواره شریانی باشد
[ترجمه گوگل]از این رو ممکن است اثر مخرب هیپینازولینمی ممکن است مهار تولید پروستات سیکلین توسط دیواره شریانی باشد

12. Replacement by Ala has a deleterious effect invitro but essentially acts as the wild type invivo.
[ترجمه ترگمان]تعویض توسط علا، علاوه بر اثرات مخرب، به عنوان نوع وحشی invivo عمل می کند
[ترجمه گوگل]جایگزینی توسط Ala دارای اثرات زیان آور است اما اساسا به عنوان نوعی وحشی وحشی عمل می کند

13. Therefore it appears that hypertension has an additive deleterious effect on overall prognosis in the diabetic.
[ترجمه ترگمان]از این رو، به نظر می رسد که فشار خون بالا تاثیر زیان additive بر پیش بینی کلی در دیابت دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که فشار خون بالا اثر پیشگیرانه ای در دیابت دارد

14. Parental divorce has often been assumed to have deleterious effects on children.
[ترجمه ترگمان]اغلب فرض می شود که طلاق والدین اثرات زیان آوری بر روی کودکان داشته است
[ترجمه گوگل]طلاق والدین اغلب تصور می شود که اثرات زیان آور بر روی کودکان دارد

15. Now, suppose that deleterious mutations reduce survival below this optimal value.
[ترجمه ترگمان]حال، فرض کنید که جهش های deleterious بقا را در زیر این مقدار بهینه کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، فرض کنید که جهش های زیان آور بقای کمتر از این ارزش مطلوب را کاهش می دهند

پیشنهاد کاربران

زیان بار
مخرب
مضر


Noxious

مخرب، مضر harmful
Deleterious effects of tourism


کلمات دیگر: