1. Afool should never hold a bauble in his hand.
[ترجمه ترگمان]Afool نباید چیزی رو تو دستش نگه داره
[ترجمه گوگل]Afool هرگز نباید در دستش نگه داشته شود
2. The jewels, the diamonds, the baubles you're so fond of?
[ترجمه ترگمان]جواهرات، الماس ها، baubles که شما آن را دوست دارید؟
[ترجمه گوگل]جواهرات، الماس ها، لباس های مورد علاقه شما؟
3. This sumptuous bauble, appropriately named the Tor Abbey Jewel, was doubtless made for a wealthy patron.
[ترجمه ترگمان]این bauble مجلل، به نام the ابی، قطعا برای یک حامی ثروتمند ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]این بی نظیر عجیب و غریب، به درستی نام تور Abbey Jewel، بدون شک ساخته شده برای یک مدافع ثروتمند بود
4. They're born to be automatons, consumed by baubles and gimmicks.
[ترجمه ترگمان]آن ها متولد می شوند و توسط baubles و gimmicks مصرف می شوند
[ترجمه گوگل]آنها متولد شده اند به automatons، مصرف شده توسط baubles و جادوها
5. The jester brandished his bauble.
[ترجمه ترگمان]دلقک اسباب بازی خود را تکان می داد
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی خود را خرد کرد
6. More like jewellery than cheap baubles, they were left over from a Christmas long ago.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیشتر شبیه جواهرات بودند تا baubles ارزان، آن ها مدت ها پیش از کریسمس بیرون رفته بودند
[ترجمه گوگل]بیشتر از جواهرات ارزان تر از بوته های ارزان قیمت بود، آنها از یک کریسمس دور انداخته شده بودند
7. Information baubles and still usable pop-culture tidbits are strewn about.
[ترجمه ترگمان]baubles اطلاعات و هنوز هم tidbits قابل استفاده برای فرهنگ عامه در حال پخش شدن هستند
[ترجمه گوگل]اطلاعات بی نظیر و هنوز هم قابل استفاده در فرهنگ پاپ فرهنگ در مورد پراکنده است
8. That little bauble is not to be compared with this enormous jewel.
[ترجمه ترگمان]این bauble کوچک در مقایسه با این گوهر عظیم قابل مقایسه نیست
[ترجمه گوگل]این نکته کوچک را نباید با این جواهر عظیم مقایسه کرد
9. That little bauble is not to be compared with ( not to ) this enormous jewel.
[ترجمه ترگمان]این bauble کوچک در مقایسه با این گوهر بزرگ مقایسه نمی شود
[ترجمه گوگل]این نکته کوچک را نباید با این جواهر عظیم مقایسه کرد
10. A bauble is a showy ornament of little value.
[ترجمه ترگمان]A یک آرایش پر زرق و برق از مقدار کمی است
[ترجمه گوگل]یک bauble یک زرق و برق دار از ارزش کمی است
11. The child was delighted with the bauble she had won in the grab bag.
[ترجمه ترگمان]بچه از the که در کیف داشت لذت می برد
[ترجمه گوگل]کودک با خوشحالی که در کیسه شلوارش به دست آورده بود خوشحال بود
12. Learning is a scepter to some, a bauble to others.
[ترجمه ترگمان]یادگیری یک عصای سلطنتی برای برخی، a به دیگران است
[ترجمه گوگل]یادگیری برای بعضی از دانش آموزان است، بعضی دیگر برای دیگران
13. Some, like becoming High Sheriff of Somerset, were trouble-free baubles.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها مثل کلانتر شدن دیوک آو سامرست baubles آزاد بودند
[ترجمه گوگل]بعضی ها، مانند تبدیل شدن به کلاهبرداری عالی از سامرست، بدون دردسر نبودند
14. The colour screen sits amongst the crippled, dust-flecked furniture like a rhinestone bauble.
[ترجمه ترگمان]صفحه سفیدی که روی مبل ها نشسته بود روی مبل ها نشسته بود و مبل ها به شکل a براق بر روی آن نقش بسته بودند
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش رنگی در میان مبلمان فلپ شده و گرد و غبار دیده می شود مانند یک بدنه ی سنگ ریزه