معنی : ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، قاضی رشوهگیر، قلدور، دعوایی، اهل نزاع، رشوه خوار، ستیز جو
معانی دیگر : barrater : قاضی رشوه گیر، رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد، جنگ کننده، مزدور
( barrater =) قاضی رشوهگیر، رئیس یا متصدی کشتی که رشوه بگیرد، جنگکننده، قلدور، مزدور، دعوایی، اهل نزاع، رشوهخوار