1. The major was grateful to be released after having been held captive for two years.
سرگرد به خاطر آزادی اش پس از دو سال اسارت خوشحال بود
2. Until the sheriff got them out, the two boys were held captive in the barn.
تا زمانی که کلانتر انها را مرخص کند، دو پسر در طویله زندانی بودند
3. Placido Domingo can hold an audience captive with his marvelous singing voice.
پلاسیدو دومینگو تماشاگران را با آواز خوانی محشرش، شیفته خود کرد
4. captive birds
پرندگان در قفس (گرفتار)
5. a captive audience
شنوندگان اجباری (مثلا دانشجویان سرکلاس)
6. at that time poland was a captive nation
در آن هنگام لهستان کشوری در بند اسارت بود.
7. pirates attacked the ship and took everyone captive
دزدان دریایی به کشتی حمله کردند و همه را به اسارت گرفتند.
8. then the fact that he was a mere captive soaked into his head
سپس این واقعیت که او اسیری بیش نبود در مغزش جایگزین شد.
9. They were held captive by masked gunmen.
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط افراد مسلح نقاب دار اسیر شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها توسط مردان مسلح دستگیر شده اسیر شده بودند
10. He was taken captive on the border.
[ترجمه ترگمان]او در مرز اسیر شده بود
[ترجمه گوگل]او در مرز گرفته اسیر شد
11. The rock star had a captive audience.
[ترجمه ترگمان]ستاره راک تماشاگران اسیر داشت
[ترجمه گوگل]ستاره راک یک مخاطب اسیر داشت
12. His son had been taken captive during the raid.
[ترجمه ترگمان]پسرش در طی این یورش اسیر شده بود
[ترجمه گوگل]پسرش در طول حمله، اسیر شده بود
13. A salesman loves to have a captive audience .
[ترجمه ترگمان]یک فروشنده دوست دارد که مخاطبین اسیر داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک فروشنده دوست دارد که یک مخاطب اسیر داشته باشد
14. The terrorists were holding several British diplomats captive.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها چندین دیپلمات بریتانیایی را در اسارت نگه داشته بودند
[ترجمه گوگل]تروریست ها چندین دیپلمات بریتانیایی را اسیر کردند
15. Television provides a captive audience for advertisers.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون برای تبلیغ کنندگان یک مخاطب اسیر فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تلویزیون یک مخاطب اسیر برای تبلیغ کنندگان است
16. The three brothers were held captive for three months.
[ترجمه ترگمان]سه برادر به مدت سه ماه اسیر شدند
[ترجمه گوگل]سه برادر به مدت سه ماه تحت تعقیب قرار گرفتند
17. Lying in my hospital bed, I was a captive audience to these uninteresting old stories.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در تخت بیمارستان روی زمین دراز کشیده بودم، برای این داستان های قدیمی جالب، یک شنوندگان اسیر بودم
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن در بستر بیمارستانی من، من مخاطبان اسیرانه برای این داستان های قدیمی غریب بودم
18. They were taken captive by masked gunmen.
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط افراد مسلح نقاب دار اسیر شدند
[ترجمه گوگل]آنها توسط مردان مسلح دستگیر شده اسیر شدند
19. She was held captive in a castle.
[ترجمه ترگمان]او در قلعه اسیر شده بود
[ترجمه گوگل]او در یک قلعه اسیر شد
20. Airlines consider business travellers a captive market.
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی مسافران تجاری را در بازار گرفتار در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی مسافران تجاری را در بازار اسیر می بینند
21. Our communities should not be captive to the mistakes of the past.
[ترجمه ترگمان]جوامع ما نباید در برابر اشتباه ات گذشته اسیر باشند
[ترجمه گوگل]جوامع ما نباید به اشتباهات گذشته دست پیدا کنند
22. Children come to zoos precisely to see captive animals.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دقیقا برای دیدن حیوانات اسیر به باغ وحش می آیند
[ترجمه گوگل]بچه ها به دقت دیدن حیوانات اسیر را می آورند