1. a deliberative group
گروه کنکاشی
2. The characterization of deliberative thinking as internal argument is a universal characterization.
[ترجمه ترگمان]توصیف تفکر deliberative به عنوان آرگومان داخلی یک ویژگی جهانی است
[ترجمه گوگل]مشخصه تفکر مشورتی به عنوان استدلال داخلی یک مشخصه جهانی است
3. The truth is that electors are not a deliberative group like representatives or senators.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که برگزینندگان گروهی از deliberative مانند نمایندگان یا سناتورها نیستند
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که انتخاب کنندگان یک گروه مشورتی مانند نمایندگان یا سناتورها نیستند
4. An informed public would prefer prudent, deliberative management.
[ترجمه ترگمان]یک جامعه آگاه، مدیریت خردمندانه و خردمندانه را ترجیح می دهد
[ترجمه گوگل]یک آگاه عمومی ترجیح می دهد مدیریت محتاطانه و مشورتی را مورد ارزیابی قرار دهد
5. But this, being a deliberative move to impart false information, would be a reversion to the linguistic.
[ترجمه ترگمان]اما این یک حرکت deliberative برای انتقال اطلاعات نادرست است، بازگشت به زبان شناسی است
[ترجمه گوگل]اما این، یک حرکت مشورتی برای انتشار اطلاعات غلط، تبدیل شدن به زبان زبانی است
6. In Chinese political practice, the deliberative democracy is linked to the political consultation system closely.
[ترجمه ترگمان]در عمل سیاسی چین، دموکراسی deliberative به سیستم مشاوره سیاسی نزدیک است
[ترجمه گوگل]در عمل سیاسی چینی، دموکراسی مشورتی با نزدیک شدن سیستم مشورتی سیاسی ارتباط دارد
7. Bathsheba's was an impulsive nature under a deliberative aspect.
[ترجمه ترگمان]Bathsheba (Bathsheba)یک طبیعت impulsive تحت یک جنبه deliberative بود
[ترجمه گوگل]Bathsheba یک طبیعت پرشور در یک جنبه مشورتی بود
8. A committee is a deliberative assembly, an organization comprising members who use parliamentary procedure for making decisions.
[ترجمه ترگمان]یک کمیته یک مجمع deliberative است، سازمانی متشکل از اعضایی است که از روند پارلمانی برای تصمیم گیری استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]یک کمیته یک مجمع مشورتی است که یک سازمان تشکیل دهنده اعضا است که از تصمیم پارلمانی برای تصمیم گیری استفاده می کنند
9. The Western deliberative democratic theory indicates the new phenomenon in the contemporary political field.
[ترجمه ترگمان]نظریه دموکرات deliberative غربی پدیده جدیدی را در عرصه سیاسی معاصر نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نظریه دموکراتیک مشورتی دموکراتیک غرب نشانگر پدیده جدیدی در زمینه سیاسی معاصر است
10. In the world's greatest deliberative body, no one is listening.
[ترجمه ترگمان]در بزرگ ترین جسم s دنیا هیچ کس گوش نمی دهد
[ترجمه گوگل]در بزرگترین بدن مشورتی در جهان، هیچ کس گوش نمی کند
11. There is a sense of all rational control or deliberation seeping away or being under much less deliberative control.
[ترجمه ترگمان]یک حس از همه کنترل منطقی و یا تامل در حال نفوذ یا تحت کنترل کم تر deliberative وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک حس کلی کنترل یا تفکیک عقلانی وجود دارد که از بین می رود یا تحت نظارت بسیار کمتر مشورتی است
12. Consciousness, we may argue, comes into being when information is re-presented to a monitoring faculty under deliberative attention.
[ترجمه ترگمان]آگاهی، ما ممکن است بحث کنیم، زمانی که اطلاعات به یک هییت نظارتی تحت توجه deliberative ارایه می شوند، مطرح می شود
[ترجمه گوگل]آگاهی، ما ممکن است بحث کنیم، هنگامی رخ می دهد که اطلاعات به یک هیئت نظارت بر اساس مشورت مشورتی دوباره ارائه می شود
13. Hearing consultation system is an important form of democracy, which reflects the value of deliberative democracy, demonstrated the functions of democratic consultation.
[ترجمه ترگمان]سیستم مشاوره شنوایی، شکل مهمی از دموکراسی است که نشان دهنده ارزش دموکراسی شورایی است و عملکردهای مشاوره دموکراتیک را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سیستم مشاوره شنوایی یک شکل مهم دموکراسی است که ارزش دموکراسی مشورتی را نشان می دهد، وظایف مشاوره های دموکراتیک را نشان می دهد
14. Because with the reform political institution and development of political culture, the deliberative bodies will enlarge.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که با نهاد سیاسی اصلاح و توسعه فرهنگ سیاسی، اجرام deliberative بزرگ خواهند شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که با اصلاحات سیاسی و توسعه فرهنگ سیاسی، سازمان های مشورتی به زودی گسترش خواهند یافت