کلمه جو
صفحه اصلی

decorator


معنی : اذینگر، متخصص ارایش داخلی ساختمانها
معانی دیگر : آذینگر، زیبگر، دکوراتور

انگلیسی به فارسی

آذین‌گر، آرایه‌گر، متخصص آرایش داخلی ساختمان‌ها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who decorates, esp. one whose occupation is designing interior d�cors.

• one who decorates, interior designer, one who beautifies
a decorator is a person whose job is to paint houses or put wallpaper on the walls.

مترادف و متضاد

اذینگر (اسم)
decorator

متخصص ارایش داخلی ساختمانها (اسم)
decorator

جملات نمونه

1. The decorator appointed the hotel with ultramodern furnishings.
[ترجمه ترگمان]The hotel را با اثاثیه ultramodern انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]دکوراتور هتل را با مبلمان فوق العاده ای منصوب کرد

2. He works as a painter and decorator.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نقاش و decorator کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نقاش و دکوراتور کار می کند

3. He now works as a painter and decorator.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر به عنوان نقاش و decorator کار می کند
[ترجمه گوگل]او اکنون به عنوان یک نقاش و طراح کار می کند

4. He is a painter and decorator.
[ترجمه ترگمان]او نقاش و decorator است
[ترجمه گوگل]او نقاش و طراح است

5. That decorator you rang about painting the house - did he ever return your call?
[ترجمه ترگمان]اون decorator که در مورد نقاشی خونه زنگ زدی - تا حالا با تو تماس گرفته بود؟
[ترجمه گوگل]آن دکوراتور که در مورد نقاشی خانه صحبت کرد - آیا او همیشه تماس شما را به شما منتقل کرد؟

6. As an interior decorator, Paula Curry was a real professional.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک decorator درونی یک حرفه ای واقعی بود
[ترجمه گوگل]پائولا کری به عنوان یک طراح داخلی یک حرفه ای واقعی بود

7. My uncle Bill's been a painter and decorator all his life.
[ترجمه ترگمان]عموی من بیل یکی از painter و decorator all
[ترجمه گوگل]عموی من، بیل، تمام عمر خود را نقاش و تزئین کرده است

8. The defendant was employed as a decorator by the plaintiff.
[ترجمه ترگمان]متهم به عنوان یکی از decorator شاکی به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]متهم از سوی شاکی به عنوان دکوراتور کار می کرد

9. Porter's Lexington team handled the sales project, with decorator contributing her colour expertise.
[ترجمه ترگمان]تیم لگزینگتون پروژه فروش را با decorator که تخصص رنگی او را ایفا می کرد، اداره می کردند
[ترجمه گوگل]تیم لکسینگتون پورتر، پروژه فروش را اداره می کرد، با طراح حرفه ای رنگ او

10. That Tiepolo was merely a supreme decorator is one of the notions this show wants to dispel.
[ترجمه ترگمان]اینکه تیپولو صرفا یک decorator عالی بود، یکی از مفاهیمی بود که این نمایش می خواهد از بین برود
[ترجمه گوگل]این Tiepolo فقط یک تزئین عالی بود یکی از مفاهیم این نشان می دهد که می خواهد برطرف

11. She became a painter and decorator on a government scheme for a year.
[ترجمه ترگمان]او برای یک سال نقاش و decorator شد
[ترجمه گوگل]او یک سال به یک نقاش و طراح در یک طرح دولتی تبدیل شد

12. Robert, a painter and decorator, married Sandra at Christmas after their partners died of cancer, it was revealed.
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که رابرت، نقاش و decorator، در کریسمس بعد از فوت partners از سرطان، با ساندرا ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]رابرت، یک نقاش و تزئین کننده، با ساندرا ازدواج کرد در کریسمس پس از اینکه همسرانش از سرطان فوت کردند، معلوم شد

13. Workmate 2: That decorator on the Bennett job.
[ترجمه ترگمان]workmate ۲: این که روی کار بنت decorator
[ترجمه گوگل]کارگر 2: این دکوراتور در کار بنت

14. HeadFirst : Welcome Decorator Pattern. We've heard that you've been a bit down on yourself lately?
[ترجمه ترگمان]به Pattern Decorator خوش آمدید ما شنیدیم که این اواخر کمی روی خودت بوده ای؟
[ترجمه گوگل]HeadFirst: الگوی دکوراتور خوش آمدید ما شنیده ایم که شما اخیرا کمی کم شده اید؟

15. I think I'm going to hire an interior decorator to look the place over.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه طراح داخلی استخدام کنم که اونجا رو نگاه کنه
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من قصد دارم یک دکوراتور داخلی را استخدام کنم تا محل را ببینم

پیشنهاد کاربران

تزئین کننده

دکوراتور به معنی:
چینش دهنده و
دکور دهنده ی درونی ساختمان و
یا چینش دهنده برای تزئین
گفته میشود

طراح دکوراسیون داخلی

. E. g
That decorator you called about painting the house - did he ever return your call?

آمایَنده: کسی که چیزی به یه شی یا مکان می افزاید به ویژه برای جذاب کردن اش

Decorator is a structural design pattern that lets you attach new behaviors to objects by placing these objects inside special wrapper objects that contain the behaviors.

DE ke reiter

decorator ( عمومی )
واژه مصوب: آرایه‏گر
تعریف: شخص تزیین‏کنندۀ مکان یا اشیا|||متـ . ـآرا|||* ـ آرا در ترکیباتی مانند صفحه‏آرا و گل‏آرا به کار می‏رود


کلمات دیگر: