معنی : عنوان، عضو دستهای درکلیسا، کتاب دعا، کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس
معانی دیگر : (به ویژه در زمان شاهان فرانکی) فرمان، دستورالعمل، حکم، مجموعه دستورهاوایین نامه های اداری وشرعی، سرلوحه
capitulary
معنی : عنوان، عضو دستهای درکلیسا، کتاب دعا، کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس
معانی دیگر : (به ویژه در زمان شاهان فرانکی) فرمان، دستورالعمل، حکم، مجموعه دستورهاوایین نامه های اداری وشرعی، سرلوحه
انگلیسی به فارسی
عضو دستهای در کلیسا، مجموعه دستورها و آیین‌نامه‌های اداری و شرعی، سرلوحه، عنوان، کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس، کتاب دعا
قیمتی، عضو دستهای درکلیسا، عنوان، کتاب دعا، کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس
انگلیسی به انگلیسی
• capitular, member of a church council; civil or ecclesiastical decree; collection of civil or ecclesiastical decrees
of or pertaining to an ecclesiastical chapter, of a church council
of or pertaining to an ecclesiastical chapter, of a church council
مترادف و متضاد
عنوان (اسم)
way, address, cause, reason, motive, head, excuse, manner, title, superscription, heading, caption, headline, pretext, method, capitulary, fashion, salvo, lemma
عضو دستهای در کلیسا (اسم)
capitulary
کتاب دعا (اسم)
capitulary, missal
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس (اسم)
capitulary
کلمات دیگر: