کلمه جو
صفحه اصلی

bassinet


معنی : لگنچه، گهواره سبدی روپوش دار، درشکه دستی بچگانه
معانی دیگر : گهواره، تختخواب نوزاد

انگلیسی به فارسی

گهواره سبدی روپوش دار، لگنچه، درشکه دستی بچگانه


bassinet، لگنچه، گهواره سبدی روپوش دار، درشکه دستی بچگانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an oblong basket with a hood over one end, used as a cradle for infants.

• cradle, small crib (for a baby)

مترادف و متضاد

لگنچه (اسم)
bassinet

گهواره سبدی روپوش دار (اسم)
bassinet

درشکه دستی بچگانه (اسم)
bassinet

جملات نمونه

1. The baby was sleeping in a bassinet the boys allegedly tipped over.
[ترجمه ترگمان]بچه در یک گهواره bassinet خوابیده بود که گفته می شد پسرها به آن ها انعام داده بودند
[ترجمه گوگل]کودک در خواب غرق شد پسرانی که ادعا می کردند بیش از حد سرشان آورده بودند

2. The crib or bassinet needs assembling and the nursery needs a few more touches of paint.
[ترجمه ترگمان]گهواره یا گهواره به مونتاژ نیاز دارد و مهد کودک به چند رنگ دیگر نیاز دارد
[ترجمه گوگل]کابینت یا اسباببازی نیاز به مونتاژ دارد و مهد کودک نیز چند لکه رنگ دارد

3. Do you see a little bassinet in the corner?
[ترجمه ترگمان]تو اون گوشه یه گهواره کوچولو می بینی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک کاسه کوچک را در گوشه می بینید؟

4. Shuffling along beside the bassinet, Brooks tried to ignore the panic welling inside her chest.
[ترجمه ترگمان]بی قرار در کنار گهواره، بروکس سعی کرد وحشت را که در سینه اش موج می زد نادیده بگیرد
[ترجمه گوگل]بروک در حالی که کنار ساق پا قرار داشت، سعی کرد که غرور وحشت را در داخل قفسه سینه اش نادیده بگیرد

5. Try putting him in a bedside co-sleeper?bassinet, on a mattress or futon at the foot of your bed, or even sleeping in another room with a sibling.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید او را در کنار تخت کنار بس تر قرار دهید؟ یک گهواره bassinet در یک تشک و یا futon در پای تخت خواب خود و یا حتی در یک اتاق دیگر با خواهر و برادر خود خوابیده باشد
[ترجمه گوگل]سعی کنید او را در کنار همسر خوابگاه یا bassinet، در یک تشک یا futon در پای تخت خود قرار دهید یا حتی در یک اتاق دیگر با یک خواهر و برادر بخوابید

6. But also it could be the ultimate bassinet for the most moving love and the only Moulin Rouge.
[ترجمه ترگمان]اما این می تواند یک گهواره bassinet نهایی برای کامل ترین عشق در حال حرکت و تنها \"مولان روژ\" باشد
[ترجمه گوگل]اما همچنین این می تواند پایه نهایی برای عشق در حال حرکت بیشتر و تنها مولن روژ باشد

7. She found a bassinet and laid him down in it.
[ترجمه ترگمان]اون یه گهواره پیدا کرد و اون رو روی اون گذاشت
[ترجمه گوگل]او یک زیردریایی پیدا کرد و او را در آن گذاشت

8. A more child-friendly liner for the bassinet has been designed.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی - دوست دار کودک برای این گهواره طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک لاینر دوستانه تر برای اسباب بازی طراحی شده است

9. In the Himalayan bassinet and the arms of Ganges, Hindustan become a cryptic country.
[ترجمه ترگمان]در گهواره هیمالیایی و بازوان گنگ، Hindustan به یک کشور مرموز تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]هندوستان در حوضچه هیمالیا و سلاح های گنگ، تبدیل به یک کشور مرموز شده است

10. I bought this bassinet for my son's new baby.
[ترجمه ترگمان]من این گهواره رو برای بچه جدید پسرم خریدم
[ترجمه گوگل]من این نوزاد را برای نوزاد جدیدم خریدم

11. The M - A - X over his bassinet.
[ترجمه ترگمان]M - A - X روی گهواره his
[ترجمه گوگل]M - A - X بیش از bassinet خود را

12. The mattress support, bassinet, canopy, and bed skirt are covered in fabric.
[ترجمه ترگمان]تکیه گاه تشک، گهواره، سایبان، و دامن بس تر در پارچه پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]پشت تشک، زیر دست، سایبان و دامن تخت در پارچه پوشیده شده است

13. Do you have a bassinet, miss?
[ترجمه ترگمان]تو گهواره داری، خانم؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک اسب سواری دارید؟

14. Babies may sleep in a safe crib, bassinet, or cradle in the same room as the mother.
[ترجمه ترگمان]کودکان ممکن است در یک گهواره امن، گهواره گهواره یا گهواره در همان اتاق بخوابند
[ترجمه گوگل]نوزادان ممکن است در یک مهد کودک، باسن یا مهد کودک در همان اتاق با مادر بخوابند

15. You really need the bassinet?
[ترجمه ترگمان]تو واقعا the لازم داری؟
[ترجمه گوگل]شما واقعا به bassinet نیاز دارید؟


کلمات دیگر: