1. Tuna can be grilled, fried or barbecued.
[ترجمه ترگمان]Tuna می توانند کباب شده، سرخ شده و یا barbecued باشند
[ترجمه گوگل]ماهی تن را می توان کباب کرد ، سرخ کرد یا کباب کرد
2. They barbecued several pieces of beef, fowl and fish.
[ترجمه ترگمان]چند تکه گوشت گوساله، مرغ و ماهی کباب می کردند
[ترجمه گوگل]آنها چندین قطعه گوشت گاو ، مرغ و ماهی را کباب کردند
3. I've never had anything barbecued and I don't want it. Give me a good roast dinner any day.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت anything نخوردم و آن را نمی خواهم هر روز یه شام کباب خوب بهم بده
[ترجمه گوگل]من #39 ؛ هرگز چیزی را کباب نکرده ام و #39 را نمی خواهم هر روز یک شام کبابی خوب به من بدهید
4. We sat in the yard feasting on barbecued chicken and beer.
[ترجمه ترگمان]ما در حیاط نشسته بودیم و با آبجو و آبجو جشن می گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما در حیاط نشسته بودیم و با مرغ کبابی و آبجو مهمانی می گرفتیم
5. Their traditional sausages are delicious grilled or barbecued.
[ترجمه ترگمان]سوسیس های سنتی آن ها کباب و کباب کننده است
[ترجمه گوگل]سوسیس سنتی آنها خوشمزه کبابی یا کبابی است
6. We barbecued a steer.
[ترجمه ترگمان] ما یه گاو کبابی درست کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک کوره کباب کردیم
7. Cantonese and Szechuan barbecued meats, noodle dishes and noodle soups at keen prices on this busy street.
[ترجمه ترگمان]Cantonese و Szechuan گوشت گوساله، نودل و نودل به قیمت گزافی در این خیابان شلوغ تهیه می کردند
[ترجمه گوگل]گوشت های کبابی ، غذاهای رشته ای و آش رشته با قیمت های گران در این خیابان شلوغ ، گوشت های کبابی ، کانتونی و چزوان
8. The Bruins promptly barbecued Texas the following week, triggering a five-game winning streak.
[ترجمه ترگمان]The در هفته بعد در تگزاس barbecued کردند و یک خط برنده پنج بازی را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]هفته بعد ، Bruins فوراً تگزاس را باربیکیو کرد و باعث پیروزی در پنج بازی شد
9. Rosa ordered locally caught fish barbecued with herbs.
[ترجمه ترگمان]رو زا سفارش کرد که ماهی به طور محلی barbecued کنند
[ترجمه گوگل]روزا دستور داد ماهی های صید شده محلی را با گیاهان کباب کنند
10. Women sell barbecued meat and peanuts beneath the shade of a sacred banyan tree.
[ترجمه ترگمان]زنان گوشت و بادام زمینی را زیر سایه یک درخت انجیر هندی می فروختند
[ترجمه گوگل]زنان گوشت کبابی و بادام زمینی را در زیر سایه یک درخت مقدس بنه می فروشند
11. His speciality is barbecued steaks.
[ترجمه ترگمان]تخصص او درست کردن گوشت کبابی است
[ترجمه گوگل]تخصص وی استیک کبابی است
12. A huge, smoking rack of barbecued beef is turning on a spit.
[ترجمه ترگمان]یک قفسه بزرگ دودی که در حال کباب کردن است روی یک تف قرار دارد
[ترجمه گوگل]قفسه عظیم و سیگار کشیدن گوشت گاو کبابی در حال تف است
13. A barbecued chicken and a ham, both provided ready to serve by the local supermarket, made her mouth water.
[ترجمه ترگمان]یک مرغ barbecued و یک ران خوک، که هر دو آماده خدمت به سوپرمارکت محلی بودند، دهانش را آب کرد
[ترجمه گوگل]یک مرغ کبابی و یک ژامبون که هر دو آماده تهیه شده توسط سوپرمارکت محلی بودند ، باعث آب دهان او شد
14. They dined on lobster and barbecued kebabs, sitting Arab-style, cross-legged on the floor.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر روی خرچنگ و barbecued kebabs، نشسته بر سبک عرب، چهار زانو روی زمین شام خوردند
[ترجمه گوگل]آنها روی کباب خرچنگ خرچنگ و کباب غذا خوردند و به سبک عربی نشسته بودند و روی زمین چهار پا داشتند
15. While the meat barbecued and the cooking pots steamed, the captain explained to me the use of a large earthenware jar.
[ترجمه ترگمان]در مدتی که گوشت barbecued و ظروف آشپزخانه بخار می کرد، ناخدا به من توضیح داد که از یک کوزه گلی بزرگ استفاده کنم
[ترجمه گوگل]در حالی که گوشت کباب شد و قابلمه های پخت و پز در آن بخار پز شد ، کاپیتان استفاده از یک ظرف بزرگ سفالی را برای من توضیح داد