1. Forward! That is the battle cry.
[ترجمه ترگمان]به پیش! این فریاد مبارزه است
[ترجمه گوگل]رو به جلو! این گریه نبرد است
2. 'Reclaim the night' was the battle cry of women fighting for the right to walk safely at night.
[ترجمه ترگمان]در آن شب صدای فریاد زنانی بود که به سمت راست می رفتند تا صحیح و سالم در شب راه بروند
[ترجمه گوگل]'دعا کردن شب'، گریه نبردی بود که زنان برای حق قدم زدن با خیال راحت در شب می جنگند
3. 'Socialism Now!' was their battle cry.
[ترجمه ترگمان]همین حالا سوسیالیسم! فریاد جنگی ایشان بود
[ترجمه گوگل]'سوسیالیسم اکنون!' گریه نبرد آنها بود
4. His battle cry was echoed by Baal and Set, as they hurtled forward in his wake.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن ها به دنبال او به راه افتادند، فریادهای \"بعل و شین\" به گوش رسید
[ترجمه گوگل]گله نبرد او توسط Baal و Set پخش شد، به عنوان آنها در پیش گرفتند او را متورم
5. They let off a battle cry.
[ترجمه ترگمان]فریاد نبردی را ازسر گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها گریه نبرد را رها کردند
6. She heard his cry, perhaps the battle cry of his northern forefathers when they prepared to attack.
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد او را شنید، شاید وقتی که آن ها آماده حمله بودند، صدای فریاد او از اجداد شمالی او شنیده می شد
[ترجمه گوگل]او گریه کرد، شاید گریه نبرد از پدران شمال خود را زمانی که آنها آماده حمله کردند
7. Their battle cry at the moment is: To know synchronized swimming is to love synchronized swimming.
[ترجمه ترگمان]مبارزه آن ها در حال حاضر این است: تشخیص شنای همزمان، شنا کردن است
[ترجمه گوگل]نبرد نبرد در حال حاضر این است که دانستن هماهنگ شنا برای دوست داشتن شنا کردن هماهنگ است
8. The new battle cry was: Year-Round Casual.
[ترجمه ترگمان]شعار مبارزه جدید این بود: Year -
[ترجمه گوگل]گریه نبرد جدید سالانه گاه به گاه بود
9. "Power to the people!" was their battle cry.
[ترجمه ترگمان]قدرت به مردم! این فریاد مبارزه آن ها بود
[ترجمه گوگل]'قدرت به مردم!' گریه نبرد آنها بود
10. Her parting gesture, almost a battle cry.
[ترجمه ترگمان]حرکت او تقریبا یک فریاد جنگی بود
[ترجمه گوگل]تقسیم حرکاتش تقریبا یک گریه نبرد
11. Rumble, rumble -- beneath the jetty a battle cry bursts forth.
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد، غرش - در زیر اسکله زوزه کشان بیرون می اید
[ترجمه گوگل]رامبل، خرابکاری - در زیر جت یک گریه نبرد از جلو
12. A day of trumpet and battle cry Against the fortified cities And the high corner towers.
[ترجمه ترگمان]یک روز شیپور و نبرد در برابر شهرهای مستحکم و برج های بلند
[ترجمه گوگل]روز ترومپت و گریه نبرد علیه شهر های تقویت شده و برج های بالای گوشه ای
13. The battle cry could be heard everywhere, and battle was hot and heavy.
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد در همه جا شنیده می شد و نبرد گرم و سنگین بود
[ترجمه گوگل]گریه نبرد در همه جا شنیده می شد و نبرد گرم و سنگین بود
14. Increases the duration of Battle Rage, Battle Cry, and Ignore Pain by X %.
[ترجمه ترگمان]افزایش مدت خشم جنگ، فریاد نبرد، و نادیده گرفتن درد تا X %
[ترجمه گوگل]طول مدت نبرد خشم، نبرد گریه، و نادیده گرفتن درد توسط X٪ افزایش می یابد