1. calligraphy is an art form with its own particular rubrics
خوشنویسی نوعی هنر با معیارهای مخصوص به خودش است.
2. our calligraphy teacher was a museum piece
معلم خط ما مال عهد بوق بود.
3. an exhibition of arabic calligraphy
نمایشگاه خطاطی عربی
4. There's some wonderful calligraphy in these old manuscripts.
[ترجمه ترگمان]در این نسخه های خطی قدیمی، خطاطی عالی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این نسخه های خطی، خوشنویسی فوق العاده ای وجود دارد
5. Susannah won the calligraphy prize when she was at school.
[ترجمه ترگمان]Susannah زمانی که در مدرسه بود جایزه خطاطی را برد
[ترجمه گوگل]سوزانا وقتی در مدرسه بود جایزه نقاشی را به دست آورد
6. Do you love calligraphy?
[ترجمه ترگمان]خوشنویسی دوست داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما خوشنویسی را دوست دارید؟
7. Calligraphy at Christmas Christmas is a natural time to indulge in the creation of greetings cards.
[ترجمه ترگمان]خوشنویسی در کریسمس کریسمس یک زمان طبیعی برای شرکت در ایجاد کارت های تبریک است
[ترجمه گوگل]خوشنویسی در کریسمس کریسمس یک زمان طبیعی برای ایجاد کارت های تبریک است
8. It can bar fine paper, calligraphy and painting complete, close all calligraphers crown.
[ترجمه ترگمان]می تواند کاغذ قشنگی بنویسد، خطاطی و نقاشی کامل، و تمام calligraphers را ببندید
[ترجمه گوگل]این می تواند کاغذ خوب، نقاشی و نقاشی را کامل کند، تمام تاج های خوشنویسان را ببندد
9. His calligraphy tetrasomic able to Lishu, most famous for Cursive.
[ترجمه ترگمان]خطاطی او به Lishu شهرت دارد که معروف ترین آن ها برای Cursive است
[ترجمه گوگل]طلسم نقاشی خود را قادر به Lishu، معروف ترین برای Cursive
10. His History of China's Modern Calligraphy and Sphragistics published in1993 and recently-published Of Art are the treasury of the results of his theoretic research in recent years.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه His مدرن چین و Sphragistics منتشر شده توسط in۱۹۹۳ و اخیرا منتشر شده از هنر، گنجینه ای از نتایج تحقیقات نظری او در سال های اخیر است
[ترجمه گوگل]تاریخچه خوشنویسی های مدرن چین و Sphragistics منتشر شده در سال 1993 و اخیرا منتشر شده از هنر خزانه داری از نتایج تحقیقات نظری خود را در سال های اخیر است
11. Then, compared with the traditional painting and calligraphy, cross - stitch advantage in where?
[ترجمه ترگمان]سپس، در مقایسه با نقاشی سنتی و خوشنویسی، مزیت شماره دوزی شده در کجا؟
[ترجمه گوگل]سپس، در مقایسه با نقاشی و خوشنویسی سنتی، مزیت Cross-stitch در کجا؟
12. His expedition into calligraphy was a dot, and the Macintosh became the connecting line.
[ترجمه ترگمان]هییت اعزامی او به خطاطی یک نقطه بود، و مکینتاش به خط ارتباطی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]سفر او به نقاشی نقطه ای بود و مکینتاش خط ارتباطی بود
13. I think the traditional painting and calligraphy, rise more powerful because cross - stitch.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که نقاشی سنتی و خطاطی برازنده است، چون بخیه متقاطع می شود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم نقاشی و خوشنویسی سنتی، به دلیل متلاشی شدن، قوی تر می شود
14. Quite a few of remained calligraphy in Chinese paleography belong to those format nowadays, as well as usage of the seal.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تعداد کمی از خطاطی در paleography چینی به این قالب و نیز استفاده از این مهر تعلق دارند
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از خوشنویسی باقی مانده در پیلوگرافی چینی متعلق به آن قالب امروزه و همچنین استفاده از مهر و موم است