کلمه جو
صفحه اصلی

deface


معنی : محو کردن، از شکل انداختن، ضایع یا محوکردن، بد شکل کردن
معانی دیگر : مخدوش و معیوب کردن، ضایع کردن، از صورت انداختن، بد چهره کردن، (ظاهر چیزی را) خراب کردن، از قیافه انداختن

انگلیسی به فارسی

بدشکل کردن، از شکل انداختن، محو کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: defaces, defacing, defaced
مشتقات: defaceable (adj.), defacement (n.), defacer (n.)
(1) تعریف: to damage or deform the surface or appearance of; disfigure.
مترادف: disfigure
متضاد: beautify
مشابه: damage, deform, mar, vandalize

- The vandals defaced the monument.
[ترجمه ترگمان] خرابکاران بنای یادبود را خراب کردند
[ترجمه گوگل] خرابکاران این بنای یادبود را تخریب کردند

(2) تعریف: to erase, blot out, or otherwise obliterate; make indistinct, illegible, or valueless.
مترادف: expunge, obliterate
مشابه: blot out, delete, eradicate, erase, rub out

• destroy the surface of; vandalize
if someone defaces something such as a wall or a notice, they spoil it by writing or drawing on it.

مترادف و متضاد

محو کردن (فعل)
erase, eliminate, annihilate, expunge, obliterate, blur, wipe out, deface, blot out, disfeature, cause to disappear, raze, efface, rase

از شکل انداختن (فعل)
deform, deface, contort, botch, disfigure, disfeature

ضایع یا محو کردن (فعل)
deface

بد شکل کردن (فعل)
deform, deface, disfigure, misshape

mar, mutilate


Synonyms: blemish, contort, damage, deform, demolish, destroy, dilapidate, disfigure, distort, harm, impair, injure, mangle, misshape, obliterate, ruin, scratch, spoil, sully, tarnish, trash, vandalize, wreck


Antonyms: adorn, beautify, decorate, embellish, fix, mend, ornament, repair


جملات نمونه

1. to deface a wall by writing on it.
[ترجمه ترگمان] تا دیوار رو با نوشتن روش محو کنه
[ترجمه گوگل]برای نوشتن بر روی دیوار، دیوار را از بین ببرید

2. Don't deface library books.
[ترجمه ترگمان]کتاب های کتابخانه رو محو نکن
[ترجمه گوگل]کتاب های کتابخانه را نفی نکنید

3. We are not free to deface and destroy the natural world.
[ترجمه ترگمان]ما آزاد نیستیم که دنیای طبیعی را نابود کنیم و نابود کنیم
[ترجمه گوگل]ما آزاد نیستیم که دنیای طبیعی را تخریب کنیم و نابود کنیم

4. An attendant warned us not to deface public property.
[ترجمه ترگمان]یکی از ملازمان به ما هشدار داد که اموال عمومی را deface
[ترجمه گوگل]یک شرکت کننده هشدار داد که ما نباید مالکیت عمومی را نقض کنیم

5. They clutter streets, smother blocks of flats and deface many homes.
[ترجمه ترگمان]آن ها خیابان ها را درهم شکستند، بلوک های آپارتمانی را خفه کردند و بسیاری از خانه ها را ویران کردند
[ترجمه گوگل]آنها خیابان ها را خفه می کنند، بلوک های آپارتمان را می سوزانند و بسیاری خانه ها را خالی می کنند

6. It's illegal to deface banknotes.
[ترجمه ترگمان]برای محو شدن اسکناس ها غیر قانونی است
[ترجمه گوگل]ممنوعیت استفاده از اسکناسها غیرقانونی است

7. Are voided checks properly deface or mutilated and held available for subsequent inspection?
[ترجمه ترگمان]آیا checks را به درستی دفع می کنند یا ناقص می شوند و برای بازرسی بعدی در دسترس هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا چک های لغو شده به طور صحیح خنثی شده یا خراب شده و برای بازرسی های بعدی در دسترس هستند؟

8. The youths used spray paint to deface buildings during the riots.
[ترجمه ترگمان]جوانان از اسپری رنگ برای deface ساختمان در طی شورش ها استفاده کردند
[ترجمه گوگل]جوانان از رنگ اسپری برای تخریب ساختمان ها در طی شورش استفاده کردند

9. Thoughtless boy have deface the desk by marking on them.
[ترجمه ترگمان]پسر Thoughtless میز را محو کرده و روی آن ها علامت گذاشته است
[ترجمه گوگل]پسر بی فکر، با نشانه گذاری روی آنها، میز را خالی می کند

10. The holy tide of Christmas all other doth deface.
[ترجمه ترگمان]مد مقدس کریسمس همه را محو کرده
[ترجمه گوگل]جزیره کریسمس کریسمس همه چیز را فراموش می کند

11. To destroy or deface ( public or private property ) willfully or maliciously.
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن یا deface (اموال عمومی یا خصوصی)عمدا یا maliciously
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یا خنثی کردن (مالکیت عمومی یا خصوصی) به طور صریح یا مخرب

12. No person shall wilfully damage injure or deface any of the Company's property.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به عمد صدمه ای به اموال شرکت وارد نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]هیچ شخصی نباید به طور صحیح به هر گونه صدمه و یا هر کدام از اموال شرکت آسیب برساند

13. Chalk marks deface the wall of the house.
[ترجمه ترگمان] گچ دیوار خونه رو محو می کنه
[ترجمه گوگل]علامت گچ دیوار خانه را تخریب می کند

14. Objective : To investigate effect of sandwich restoration on repairing tooth deface and preserving the gingival.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر بازسازی ساندویچ در تعمیر deface دندان و حفظ the
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بازسازی ساندویچ در بهبود نازک شدن دندان و حفظ لثه

The students defaced his picture.

دانشجویان عکس او را مخدوش کردند.


پیشنهاد کاربران

بی آبرو کردن، ضایع کردن

( رایانه، سیستم و . . . ) از دسترس خارج کردن، مختل کردن


کلمات دیگر: