کلمه جو
صفحه اصلی

baseness


معنی : خواری، پستی، خاتوله، فرومایگی، خبی
معانی دیگر : پستی، فرومایگی

انگلیسی به انگلیسی

• lowness, meanness, ignobility

مترادف و متضاد

خواری (اسم)
abasement, abuse, ignominy, poverty, insult, abjection, baseness, bitter fate, heavy burden, rough luck, unhappy lot

پستی (اسم)
poverty, abjection, degradation, baseness, meanness, inferiority, debasement, dishonor, turpitude, ignobility, villainy, lowness, humility, lousiness, vulgarism, vulgarity

خاتوله (اسم)
baseness, meanness, cunning, craftiness, artfulness, turpitude, pettiness, dirtiness, infamy, ignobility, villainy, rascality

فرومایگی (اسم)
baseness, ignobility, villainy

خبی (اسم)
baseness, meanness, malice, cunning, craftiness, ignobility

جملات نمونه

1. She would never descend to baseness.
[ترجمه ترگمان]هرگز به پستی و پستی سقوط نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هرگز به زیرزمین فرود نمی آید

2. Javert possessed this physiognomy minus the baseness.
[ترجمه ترگمان]ژاور این قیافه را از پستی گرفته بود
[ترجمه گوگل]جاوارت این فیزیوژنتیک را منصفانه دانست

3. Shelley never pardoned baseness of this sort.
[ترجمه ترگمان]شلی هرگز پستی این قبیل چیزها را مورد عفو قرار نداد
[ترجمه گوگل]شلی هرگز از این نوع عذاب را عفو نکرده است

4. A condition of degradation or baseness.
[ترجمه ترگمان]وضع پست و پستی است
[ترجمه گوگل]شرط تخریب یا تخریب

5. It is not baseness but love.
[ترجمه ترگمان]این پستی نیست، بلکه عشق است
[ترجمه گوگل]این اصل نیست بلکه عشق است

6. Some kinds of baseness are nobly undergone and most poor matters point to rich ends.
[ترجمه ترگمان]بعضی از انواع baseness، شرافتمندانه و most مسائل مربوط به اهداف ثروتمند است
[ترجمه گوگل]بعضی از انواع بنیان ها به صورت شگفت انگیزی تحت تاثیر قرار می گیرند و بیشتر مطالب ضعیف به انتهای غنی می رسند

7. Fine feathers and scarlet cloaks would not be excuses for baseness and deception.
[ترجمه ترگمان]و شنل سرخ و شنل ارغوانی بهانه ای برای پست و فریبکاری نخواهد بود
[ترجمه گوگل]پرهای زیبا و کت و شلوارهای قرمز برای عذاب و فریب بهانه ای نیست

8. In this he was an instance of a complete baseness of spirit.
[ترجمه ترگمان]در این مورد او یک نمونه تمام عیار از روح بود
[ترجمه گوگل]در این مورد او نمونه ای از نفاق کامل روح است

9. They are all a hotchpotch of greatness and littleness, of virtue and vice, of nobility and baseness.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها a بزرگی از عظمت و فضیلت و فساد و پستی و پستی هستند
[ترجمه گوگل]آنها همه ی عظمت و کمال، فضیلت و معانی، عارف و غرور هستند

10. They are all a hotchpotch of outstandingness and of virtue and vice, of nobility and baseness.
[ترجمه ترگمان]همه این ها آش hotchpotch و فضیلت و فساد و پستی است
[ترجمه گوگل]همه آنها یک ریزه کاری برجسته و فضیلت و معصومیت، عارف و غرور هستند

11. They are all a hotchpotch of greatness and littleness, of virtue and vice, of nobility and baseness.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها a بزرگی از عظمت و فضیلت و فساد و پستی و پستی هستند
[ترجمه گوگل]آنها همه ی عظمت و کمال، فضیلت و معانی، عارف و غرور هستند

12. And yet boldness is a child of ignorance and baseness, far inferior to other parts.
[ترجمه ترگمان]و با این همه شجاعت، بچه جهل و پستی است
[ترجمه گوگل]و با این حال، جسارت فرزند جهل و نادانی است، که به مراتب کمتر از دیگر بخشهاست

13. There is not much to choose between men. They are all a hotchpotch of greatness and littleness, of virtue and vice, of nobility and baseness.
[ترجمه ترگمان]بین مردها چیز زیادی نیست همه آن ها a بزرگی از عظمت و فضیلت و فساد و پستی و پستی هستند
[ترجمه گوگل]بین مردان زیاد نیست انتخاب کنید آنها همه ی عظمت و کمال، فضیلت و معانی، عارف و غرور هستند

پیشنهاد کاربران

ریشه، اساس


کلمات دیگر: