کلمه جو
صفحه اصلی

daunt


معنی : ترساندن، رام کردن، بی جرات کردن
معانی دیگر : مرعوب کردن، دچار دلهره کردن، بیمناک کردن، مایوس کردن، نومید کردن، دلسرد کردن

انگلیسی به فارسی

ترساندن، تو دل کسی را خالی کردن، هراساندن


مایوس کردن، نومید کردن، دلسرد کردن


دلتنگ، ترساندن، رام کردن، بی جرات کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: daunts, daunting, daunted
مشتقات: daunted (adj.), dauntingly (adv.), dauntingness (n.)
• : تعریف: to lessen the determination of; intimidate; discourage.
مترادف: discourage, dishearten, dismay, intimidate
متضاد: fire, hearten
مشابه: alarm, cow, deter, disconcert, dispirit, overawe, unman, unnerve

- He was daunted by the size of the task.
[ترجمه ترگمان] او از اندازه کار ترسیده بود
[ترجمه گوگل] او توسط اندازه وظیفه خشمگین شد

• intimidate, frighten
if something daunts you, it makes you feel afraid or worried about dealing with it.

مترادف و متضاد

ترساندن (فعل)
bash, abhor, scare, frighten, intimidate, terrorize, deter, fray, shock, fright, shore, huff, awe, appal, appall, spook, tremble, daunt, threaten, buffalo, bullyrag, cow, horrify

رام کردن (فعل)
master, gentle, bridle, domesticate, subdue, daunt

بی جرات کردن (فعل)
dismay, daunt

frighten, alarm


Synonyms: appall, baffle, browbeat, bully, consternate, cow, deter, discourage, dishearten, dismay, dispirit, foil, horrify, intimidate, overawe, put off, scare, shake, subdue, terrify, thwart


Antonyms: aid, assist, embolden, encourage, hearten, help, incite, inspirit, stimulate, undaunt, urge


جملات نمونه

1. they were determined and nothing would daunt them
آنان مصمم بودند و هیچ چیز نمی توانست آنها را دلسرد کند.

2. Danger did not daunt the hero.
[ترجمه علی صمیمی] خطر قهرمان را نترساند
[ترجمه ترگمان]خطر، قهرمان را نمی ترساند
[ترجمه گوگل]خطر قهرمان را ترسانده بود

3. Danger didn't daunt the hero.
[ترجمه ترگمان]خطر، قهرمان را نمی ترساند
[ترجمه گوگل]خطر قهرمان را ترسانده بود

4. Frequent imprisonment by various regimes did not daunt the courage of Nawal.
[ترجمه ترگمان]حبس مکرر توسط رژیم های مختلف باعث ایجاد ترس از شجاعت Nawal نشد
[ترجمه گوگل]زندانی شدن مکرر توسط رژیم های مختلف شجاعت نوال را تحریک نمی کرد

5. The book is certainly authoritative but may well daunt the uncommitted reader by its relentlessly hard-nosed factuality.
[ترجمه ترگمان]این کتاب قطعا مقتدرانه است، اما ممکن است به خوبی خواننده uncommitted را با بینی محکم بینی اش بترساند
[ترجمه گوگل]این کتاب مطمئنا معتبر است، اما ممکن است خواننده ناخودآگاه آن را با فتوائیه بی رحمانه اش نابود کند

6. No difficulties in the world can daunt us.
[ترجمه ترگمان]هیچ مشکلی در دنیا نمی تواند جلوی ما را بگیرد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی در جهان نمی تواند ما را بترساند

7. The difficulty did not daunt him.
[ترجمه ترگمان]مشکل او را باز نکرد
[ترجمه گوگل]مشکلش او را ناراحت نکرد

8. All these hardships could not daunt him.
[ترجمه ترگمان]همه این سختی ها نمی توانست او را از هم باز کند
[ترجمه گوگل]تمام این سختی ها او را ندید

9. I firmly believe that no difficulties will daunt the brave Chinese people!
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که هیچ مشکلی در میان مردم شجاع چینی وجود نخواهد داشت!
[ترجمه گوگل]من به شدت بر این باور هستم که هیچ مشکلی مردم چینی شجاع را خسته نمی کند!

10. Even a greater natural calamity cannot daunt us.
[ترجمه ترگمان]حتی یک فاجعه طبیعی هم نمی تواند ما را بترساند
[ترجمه گوگل]حتی یک فاجعه طبیعی بیشتر نمی تواند ما را بترساند

11. Unarmed policemen did not daunt him, neither did the cars in the streets.
[ترجمه ترگمان]پلیس های غیر مسلح با او در میان نبودند، هیچ کدام از ماشین ها در خیابان ها نبودند
[ترجمه گوگل]پلیس های غیر مسلح او را بترساندند و اتومبیل ها را در خیابان ها نگذاشتند

12. Any affairs in the world can't daunt the outstanding Chinese people.
[ترجمه ترگمان]هر گونه امور در جهان نمی تواند مردم برجسته چینی را بترساند
[ترجمه گوگل]هر مساله ای در جهان نمی تواند مردم برجسته چینی را بترساند

13. Once we master it, no material difficulty can daunt us.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه این کار رو انجام بدیم مشکل مادی وجود نداره که ما رو بترسونه
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما آن را تسلط می دهیم، هیچ مشکل مادی نمی تواند ما را بترساند

14. Such tactics did not daunt Tom Johnson.
[ترجمه ترگمان]چنین تاکتیک هایی از تام جانسون نترسید
[ترجمه گوگل]چنین تاکتیکی تام جانسون را ترسانده بود

He was daunted by the volume of work to be done.

حجم کاری که باید انجام می‌شد او را هراسان کرد.


They were determined and nothing would daunt them.

آنان مصمم بودند و هیچ‌چیز نمی‌توانست آنها را دلسرد کند.


nothing daunted

(رسمی) بدون ذره‌ای ترس


پیشنهاد کاربران

ته دل کسی را خالی کردن

ترساندن
مأیوس کردن
ته دل کسی را خالی کردن


کلمات دیگر: