1. They got a battering ram to smash down the door.
[ترجمه ترگمان]اونا یه دژکوب استفاده کردن که در رو داغون کنن
[ترجمه گوگل]آنها یک قاشق چنگال را برای شکستن درب کشیدند
2. He is a powerhouse, a battering ram, but also has touch and an eye for goal.
[ترجمه ترگمان]او یک نیروگاه قوی، یک دژ کوب است، اما به هدف نیز دست و چشم دارد
[ترجمه گوگل]او یک نیروگاه قدرتمند است، اما یک لمس و چشم برای هدف است
3. The immigration issue, the National Front's favourite political battering ram, is still there.
[ترجمه ترگمان]موضوع مهاجرت، دژ سیاسی مورد علاقه جبهه ملی، هنوز وجود دارد
[ترجمه گوگل]مسئله مهاجرت، جبهه ملی جبهه ملی جبهه ملی هنوز وجود دارد
4. Natural Weapons Knee: A real battering ram; its only drawback is that your groin is vulnerable as you move in.
[ترجمه ترگمان]مفصل زانو: یک دژ کوب واقعی؛ تنها عیب آن این است که ناحیه وسط دو ران شما در برابر حرکت شما آسیب پذیر است
[ترجمه گوگل]اسلحه طبیعی زانو یک قاشق چاقو واقعی؛ تنها مشکل این است که کشاله ران در هنگام حرکت در معرض آسیب پذیری است
5. Nizan is always willing to oblige with the battering ram technique, if required.
[ترجمه ترگمان]Nizan همیشه مایل است در صورت نیاز، با استفاده از تکنیک ram خرد عمل کند
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، نیاز همیشه تمایل دارد با تکنیک شلاق زدن مواجه شود
6. The storm hammered like a battering ram on the walls of the lighthouse.
[ترجمه ترگمان]توفان همچون دژکوب بر دیوار برج فانوس فرود آمد
[ترجمه گوگل]طوفان مانند دیوارهای فانوس دریایی، شبیه سازی شده است
7. The door yielded to repeated blows with a battering ram.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و با ضربه محکمی به در کوبید
[ترجمه گوگل]درب به ضربات تکراری با یک شلاق خرد شد
8. The storm hammered like battering ram on the walls of the lighthouse.
[ترجمه ترگمان]توفان همچون دژکوب روی دیوار برج فانوس فرود آمد
[ترجمه گوگل]طوفان مانند دیوارهای فانوس دریایی خرد شده را چک می کند
9. He is literally a battering ram with those elbows.
[ترجمه ترگمان] اون دقیقا یه دژکوب بود با اون آرنج هایش
[ترجمه گوگل]او به معنای واقعی کلمه یک خمیر خشن با آن آرنج است
10. In fact Pachycephalosaurus had a 10-inch thick skull, and probably used it as a battering ram in ritual contests.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت Pachycephalosaurus یک جمجمه عظیم ۱۰ اینچی داشت و احتمالا از آن به عنوان یک قوچ در مسابقات مراسم استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]در حقیقت Pachycephalosaurus دارای جمجمه ضخیم 10 اینچ بود و احتمالا آن را به عنوان یک قاشق چاقو در مسابقات آیینی استفاده کرد
11. We staggered out and began to use it as a battering ram against the locked door.
[ترجمه ترگمان]تلو تلو خوران از اتاق بیرون رفتیم و از آن به عنوان یک دژکوب استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما به شدت گریختیم و شروع به استفاده از آن به عنوان یک خمپاره در برابر درب قفل شده
12. I heard the hiss of arrows and the crashing of some makeshift battering ram buckling the beams of the iron-studded gates.
[ترجمه ترگمان]صدای هیس تیره ای و شکستن بعضی از آن ها را شنیدم که به دروازه اهنی تکیه داده بودند
[ترجمه گوگل]من شنیده ای از فلش ها و سقوط برخی از موشک موتوری موقت را خم کردن پرتوهای دروازه های آهن ناودانی شنیده ام
13. Two more of the massive beasts swung a gargantuan battering ram against the city's main gates.
[ترجمه ترگمان]دو نفر دیگر از حیوانات عظیم الجثه مثل دژکوب در دروازه اصلی شهر تاب می خوردند
[ترجمه گوگل]دو تا از جانوران عظیم، یک تپه خمپاره ای را در مقابل دروازه های اصلی شهر گشودند
14. Real would love to steal some of those customers away, and " the battering ram is Beckham. "
[ترجمه ترگمان]واقعی دوست دارد برخی از آن مشتریان را بدزدند و \"دژ کوب بکهام\" بکهام است
[ترجمه گوگل]رئال دوست دارد که برخی از این مشتریان را به سرقت ببرد و 'بکهام' بمب خمیده است '