کلمه جو
صفحه اصلی

decayed


معنی : ضایع، فاسد

انگلیسی به فارسی

فاسد شده، فاسد، ضایع


انگلیسی به انگلیسی

• deteriorated by decay; rotten

مترادف و متضاد

ضایع (صفت)
addle, spoiled, damaged, decayed, rotten

فاسد (صفت)
perverse, bad, vile, evil, naught, reprobate, addle, decayed, rotten, corrupt, vicious, immoral, wicked, villainous, peccant, dissolute, rancid, gamy, sinister, depraved, rakish, putrid, jadish, virtueless

جملات نمونه

1. The bodies buried in the fine ash slowly decayed.
[ترجمه ترگمان]اجسادی که در خاکستر نرم به خاک سپرده شده بودند، به تدریج فاسد شده بودند
[ترجمه گوگل]بدن دفن شده در خاکستر خوب آهسته فرو ریخت

2. One of her decayed teeth had dropped out.
[ترجمه ترگمان]یکی از دندان های کرم خورده او بیرون افتاده بود
[ترجمه گوگل]یکی از دندان های فاسد شده اش از بین رفته بود

3. Some of her teeth were very badly decayed.
[ترجمه ترگمان]بعضی از دندان هایش را به شدت خراب کرده بودند
[ترجمه گوگل]برخی از دندانهایش خیلی بدبخت بود

4. In Orthodox Europe, mass religion seems to have decayed less.
[ترجمه ترگمان]در اروپای شرقی، به نظر می رسد که مذهب انبوه کم تر فاسد شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در اروپا ارتدوکس، دین توده ای کمتر شده است

5. The orbit of a space satellite decayed.
[ترجمه ترگمان]مدار ماهواره فضایی رو به ویرانی است
[ترجمه گوگل]مدار ماهواره ای فضا خالی است

6. Pollution has decayed the surface of the stonework on the front of the cathedral.
[ترجمه ترگمان]آلودگی سطح of را در جلوی کلیسای جامع خراب کرده است
[ترجمه گوگل]آلودگی سطح سنگ سنگ در مقابل کلیسای جامع را از بین می برد

7. The place stank of decayed fish.
[ترجمه ترگمان]آنجا بوی ماهی گندیده می داد
[ترجمه گوگل]محل خراب شدن ماهی های فاسد شده

8. His power decayed in old age.
[ترجمه ترگمان]قدرتش در عصر قدیمی فاسد شده بود
[ترجمه گوگل]قدرت او در سن پوسیدگی فرو ریخت

9. The dampness of the climate decayed the books and clothes.
[ترجمه ترگمان]رطوبت هوا، کتاب ها و لباس ها را فاسد می کرد
[ترجمه گوگل]مرطوب بودن آب و هوا، کتاب ها و لباس ها را از بین می برد

10. Most archaeological finds are broken, damaged, or decayed.
[ترجمه ترگمان]بیشتر یافته های باستان شناسی شکسته، آسیب دیده و یا فاسد هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر یافته های باستان شناسی شکسته، آسیب دیده یا فاسد شده اند

11. New Shoreham, now sadly decayed, has barely 100 inhabitants.
[ترجمه ترگمان]Shoreham جدید، که اکنون اندوهگین است، به زحمت صد تن سکنه دارد
[ترجمه گوگل]New Shoreham، اکنون متاسفانه فاسد شده است، به سختی 100 نفر ساکن است

12. Popular cinema seems to have decayed.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سینمای مردمی رو به انحطاط نهاده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سینمای محبوب فاسد شده است

13. A dentist fills decayed teeth.
[ترجمه ترگمان]دندان دندان کرم خورده را پر می کند
[ترجمه گوگل]یک دندانپزشک دندان های فاسد را پر می کند

14. None is decayed, but each has been carefully flayed.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها فاسد نشده است، اما هر کدام به دقت flayed شده اند
[ترجمه گوگل]هیچ کس فاسد نشده است، اما هر کدام با دقت پوشیده شده است

15. So many false starts, blind alleys, postulates which decayed before the end of the argument.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، راه های دروغین، کوچه های بن بست، که پیش از پایان بحث در آن خراب شده بود، شروع می شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از اشتباهات شروع می شود، کوچه های کور، پیش فرض هایی که قبل از پایان بحث فاسد شده اند

پیشنهاد کاربران

تجزیه کردن

فاسدشده

تجزیه کردن، فاسد شدن

تقسیم بندی


کلمات دیگر: