1. bark an order
دادزنان دستور دادن
2. bark up the wrong tree
عوضی گرفتن،بیهوده کوشیدن
3. the bark of a pistol
صدای شلیک هفت تیر
4. the bark of an angry dog
صدای عوعو یک سگ خشمگین
5. to bark one's knee
زانوی خود را خراشیدن
6. his bark is worse than his bite
هارت و پورت او زیاد است،اهل عمل نیست ولی سر و صدایش زیاد است
7. their bark is worse than their bite
هیاهو می کنند ولی کاری از ایشان ساخته نیست،فقط هارت و پورت می کنند،سر و صدایشان از صدمه و زیانشان بیشتر است
8. the dog did not bark but growled menacingly
سگ پارس نکرد ولی بطور تهدید آمیزی غرید.
9. a distant cannon began to bark
صدای تیراندازی یک توپ از دوردست به گوش می رسید.
10. he had conditioned the dogs to bark as soon as a bell was rung
او سگ ها را خو داده بودکه به مجرد به صدا درآمدن زنگ پارس کنند.
11. this disease has caused a complete exfoliation of the bark of forest trees
این بیماری موجب ریزش کامل پوست درختان جنگل شده است.
12. He peeled the bark off that tree.
[ترجمه ترگمان]پوست درخت را کنده بود
[ترجمه گوگل]پوست آن درخت را پوست گرفت
13. Timid dogs bark most.
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس می کنند
[ترجمه گوگل]سگهای ترسو بیشتر از همه پارس می کنند
14. You can't judge a tree by its bark.
[ترجمه Mohammad] نمیتوانی یک درخت را از روی پوستش قضاوت کنی.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با پارس کردن یه درخت قضاوت کنی
[ترجمه گوگل]نمی توانید #39 ؛ یک درخت را از روی پوست آن قضاوت کنید
15. He could subsist on bark and grass roots in the isolated island.
[ترجمه ترگمان]می توانست با پوست درخت و علف در جزیره ای دورافتاده زندگی کند
[ترجمه گوگل]او می توانست از ریشه های پوست و چمن در جزیره جدا شده زندگی کند
16. The people strip the bark and use it in medicines.
[ترجمه ترگمان]مردم پوست درخت را جدا می کنند و از آن در دارو استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مردم پوست پوست را می بندند و از آن در داروها استفاده می کنند
17. We found that birch bark could serve as paper.
[ترجمه ترگمان]ما متوجه شدیم که پوست درخت غان می تواند به عنوان کاغذ عمل کند
[ترجمه گوگل]ما دریافتیم که پوست درخت توس می تواند به عنوان کاغذ عمل کند
18. He cut his name into the bark with his knife.
[ترجمه anzm] او با چاقویش روی پوست درخت، نامش را نوشت
[ترجمه ترگمان]نام خود را با چاقویش برید
[ترجمه گوگل]او با چاقو نام خود را به پوست پوست برید