کلمه جو
صفحه اصلی

candlestick


معنی : شمعدان، پایه شمعدان
معانی دیگر : جاشمعی

انگلیسی به فارسی

شمعدان


شمعدان، پایه شمعدان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a holder with sockets or spikes for one or more candles.
مشابه: candelabrum, chandelier, menorah, sconce

• holder for a candle
a candlestick is a holder for a candle.

مترادف و متضاد

شمعدان (اسم)
candlestick

پایه شمعدان (اسم)
candlestick

holder for candles


Synonyms: candelabra, candelabrum, menorah, pricket, sconce, taper holder


جملات نمونه

1. a candlestick which is the twin of the one i had found
یک شمعدان که تای شمعدانی است که من یافته بودم

2. the sister to this candlestick has been stolen
جفت این شمعدانی را دزدیده اند.

3. The vicar took a candlestick from the altar.
[ترجمه ترگمان]کشیش شمع را از محراب برداشت
[ترجمه گوگل]جانباز شمشیر را از محراب گرفت

4. The people in the stands at Candlestick Park are standing and cheering with all their might.
[ترجمه ترگمان]مردم در جایگاه تماشاچیان در پارک candlestick ایستاده اند و با تمام قدرت آن ها هلهله می کنند
[ترجمه گوگل]مردم ایستاده در پارک شمعدانی ایستاده و با همه توانایی هایشان تشویق می کنند

5. By replacing Candlestick, the 49ers want to reduce cold winds and maximize sunshine for fans and television broadcasts.
[ترجمه ترگمان]با جایگزین کردن candlestick، ۴۹ ers می خواهند باده ای سرد را کاهش دهند و نور خورشید را برای طرفداران و برنامه های تلویزیونی به حداکثر برسانند
[ترجمه گوگل]با جایگزینی شمعدان، 49 ها می خواهند موج های سرد را کاهش دهند و آفتاب را برای طرفداران و پخش تلویزیونی به حداکثر برسانند

6. The butcher, the baker, the candlestick maker.
[ترجمه ترگمان]قصاب، نانوا، شمعدان ساز
[ترجمه گوگل]قصاب، نانوایی، سازنده شمع

7. He watched, almost mesmerised, as the candlestick was slowly raised and drawn back, ready to strike.
[ترجمه ترگمان]همچنان که شمعدان به آرامی بالا و پایین کشیده می شد و آماده حمله بود، تقریبا هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد، تقریبا مسخره بود، به طوری که شمعدان به آرامی بلند شد و عقب کشید، آماده حمله بود

8. I threw a candlestick at him.
[ترجمه ترگمان]یک شمعدان برایش پرت کردم
[ترجمه گوگل]من یک شمعدان را به او انداختم

9. A silver candlestick was waiting to be lit and a tiny bowl held red rosebuds.
[ترجمه ترگمان]یک شمعدان نقره در انتظار روشن شدن بود و یک کاسه کوچک گل رزی در دست داشت
[ترجمه گوگل]یک شمعدان نقره در حال انتظار برای روشن شدن بود و یک کاسه کوچک قرمز rosebuds قرمز

10. The candlestick to light the way to the old outside privy at Exeter cottage is still upstairs.
[ترجمه ترگمان]شمع برای روشن کردن راه خانه قدیمی که در کلبه Exeter قرار داشت، هنوز در طبقه بالا است
[ترجمه گوگل]شمعدان برای روشن کردن راه برای خارج از منزل قدیمی در کلبه Exeter هنوز در طبقه بالا است

11. The butchers, bakers and candlestick makers paid their tributes to Mr Powell.
[ترجمه ترگمان]قصاب ها، نانواها و candlestick candlestick به آقای پاول احترام می گذاشتند
[ترجمه گوگل]قصابان، نانوایی ها و سازندگان شمعدانی به آقای پائول اهمیت دادند

12. A daily candlestick is based on the open price, the intraday high and low, and the close.
[ترجمه ترگمان]یک شمعدانی روزانه براساس قیمت باز، روزانه بالا و پایین، و نزدیک است
[ترجمه گوگل]شمعدان روزانه بر اساس قیمت باز، روزانه بالا و پایین و نزدیک است

13. When bissextile earth wants censer and candlestick, I still laugh at him stealthily, think he always is idolatrous, when to forget.
[ترجمه ترگمان]وقتی که زمین می خواهد censer و شمعدان را بخواهد همچنان به او می خندم و فکر می کنم که او همیشه بت و علاقه دارد و فراموش می کند
[ترجمه گوگل]وقتی زمین بیسکستی سانسور و شمعدان را می خواهد، من هنوز به او خیره به نظر می رسد، فکر می کنم او همیشه بت پرست است، زمانی که برای فراموش کردن

14. She turned the silver candlestick into a reading lamp.
[ترجمه ترگمان]شمعدان نقره را به سمت یک چراغ مطالعه چرخاند
[ترجمه گوگل]شمعدان نقره را به یک چراغ مطالعه تبدیل کرد

پیشنهاد کاربران

جا شمعی
Candlestick =Candleholder


در علوم اقتصاد به معنی الگو های کندل استیک

candlestick:جاشمعی
candle:شمع
stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی )
steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat )
stock :سهم ( استاک ) ( O نشان مجمع سهام بورس )
می توان برای یادسپاری بهتر با کلمات و حروف و هر چیزی بازی کرد بطور نمونه، افراد مسن چون شمع ( candle ) اند که خانواده دور او جمع می شوند و از نور و گرمای او استفاده می کنند به جای این که بچه ها عصای ( stick ) او باشند می چسبند ( stick ) به خانه او تا سهم ( stock ) استیک ( steak ) خود را نسبت به سایر خانواده از دست ندهند.
گویا خوردنی ها، تولیدات خانواده و غیره جزو سهام ( stocks ) و دارایی فرزندان است نه خود پدر و مادر.

Candlestick charts
نمودار شمعی ( بورس )


کلمات دیگر: