1. to decry government corruption
فساد دستگاه دولت را تقبیح کردن
2. He is impatient with those who decry the scheme.
[ترجمه ترگمان]از کسانی که این نقشه را decry، حوصله اش سر می رود
[ترجمه گوگل]او با کسانی که طرح را فریب می دهند بی صبرانه است
3. Others may decry competitions for their tendency to emphasize technique over artistry, conformity over originality.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر ممکن است به خاطر تمایل خود به تاکید بر تکنیک بر روی هنرمندی، مطابقت با ابتکار عمل کنند
[ترجمه گوگل]دیگران می توانند مسابقات را برای تمایل خود به تأکید بر تکنیک بیش از آثار هنری، انطباق با اصالت، فریب دهند
4. Critics who decry regulatory costs are dismissed as deluded apologists for corporate rapacity.
[ترجمه ترگمان]منتقدان که هزینه های نظارتی را محکوم می کنند به عنوان apologists فریب خورده برای حرص و آز شرکت رد می شوند
[ترجمه گوگل]منتقدانی که هزینه های قانونی را نادیده می گیرند، به عنوان متاهلان دروغین برای رقت انگیز بودن شرکت ها رد می شوند
5. Abuse experts also decry the argument that a man's obsessive love can drive himall control.
[ترجمه ترگمان]متخصصان سو استفاده از این استدلال انتقاد می کنند که عشق کشنده یک مرد می تواند باعث کنترل himall شود
[ترجمه گوگل]کارشناسان سوءاستفاده همچنین این استدلال را مطرح می کنند که عشق وسواس مردانه می تواند او را کنترل کند
6. Many Japanese, weary of a growing income gap, decry the deregulatory policies of recent years.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ژاپنی ها که از شکاف درآمد فزاینده خسته شده اند سیاست های deregulatory ساله ای اخیر را محکوم می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ژاپنی ها که از شکاف درآمدی رو به رشد هستند خسته شده اند، سیاست های ناکارآمدی سال های اخیر را نادیده گرفته اند
7. Voters may decry the party - line voting on the stimulus bill.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان ممکن است از رای گیری خط حزبی بر روی لایحه تحریک انتقاد کنند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان ممکن است رأی حزب در مورد لایحه محرک را رد کنند
8. Many people decry flogging ( or caning ).
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شلاق زدن را محکوم می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم فریاد می زنند (یا caning)
9. Why Decry the Wealth Gap?
[ترجمه ترگمان]چرا ثروت و ثروت شکاف رو خراب می کنه؟
[ترجمه گوگل]چرا تقاضای ثروت را رد می کنی؟
10. And baseball will certainly have more critics ready to decry well-heeled owners buying pennants.
[ترجمه ترگمان]و قطعا بیسبال از منتقدین بیشتری برخوردار خواهد بود که پرچم هایی را که به خوبی خریداری می کنند، محکوم کنند
[ترجمه گوگل]مطمئنا بیس بال، منتقدان بیشتری را آماده می کنند که صاحب نظر و صاحب خرید سهام شوند
11. Prof Wilkinson points out that the international community might not decry unilateralist intervention provided that it approves of the outcome.
[ترجمه ترگمان]پروفسور Wilkinson اشاره می کند که جامعه بین المللی ممکن است از مداخله unilateralist حمایت نکند مشروط بر اینکه آن را تایید کند
[ترجمه گوگل]پروفسور ویلکینسون اشاره می کند که جامعه بین الملل ممکن است مداخله ی یک جانبه را نادیده بگیرد، در حالی که این نتیجه را تایید می کند
12. In organizations with scarce resources political activity is inevitable and only the naive decry it.
[ترجمه ترگمان]در سازمان ها با منابع کمیاب، فعالیت سیاسی اجتناب ناپذیر است و تنها the ساده آن را محکوم می کنند
[ترجمه گوگل]در سازمان های دارای منابع کمیاب فعالیت سیاسی اجتناب ناپذیر است و تنها از طریق آن ساده لوحانه می شود
13. Those who defend this robust interventionism and those who decry its effects are vying to shape the nation's take on the events of the past 16 months.
[ترجمه ترگمان]کسانی که از این interventionism قوی دفاع می کنند و کسانی که اثرات آن را محکوم می کنند، رقابت می کنند تا کشور را در رویداده ای ۱۶ ماه گذشته شکل دهند
[ترجمه گوگل]کسانی که از این مداخله گرایی قوی و کسانی که اثرات آن را می فهمند دفاع می کنند، در حال شکل گیری است تا کشور را در جریان 16 ماه گذشته شکل دهد