1. Just roast the chicken in the oven and baste it in oil and lemon.
[ترجمه ترگمان]فقط جوجه را در فر کباب کن و با روغن و لیمو ترش کن
[ترجمه گوگل]فقط مرغ را در فر بگذارید و آن را در روغن و لیمو بمالید
2. Turn the shanks and baste them once or twice as they cook.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]شان را بچرخانید و آنها را یک یا دو بار آنها را طبخ کنید
3. If he's rude to me again, I'll baste his coat.
[ترجمه ترگمان]اگر دوباره به من بی ادبی کرد، کتش را خواهم پوشید
[ترجمه گوگل]اگر او دوباره به من بی ادب باشد، من کت خود را میپوشم
4. Baste the turkey at regular intervals.
[ترجمه ترگمان]با فاصله های منظمی از بوقلمون استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بوقلمون را در فواصل منظم ببوسید
5. Be sure to baste on both sides.
[ترجمه ترگمان]از هر دو طرف مطمئن شوید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که از هر دو طرف استفاده کنید
6. Remove from pans, baste with butter and serve warm.
[ترجمه ترگمان]از pans، baste با کره بردارید و گرم خدمت کنید
[ترجمه گوگل]از کاسه ها برداشته، با کره بمالید و خنک شود
7. Baste frequently with the sauce mixture to maintain the moisture.
[ترجمه ترگمان]baste اغلب با مخلوط سس مخلوط می شوند تا رطوبت را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]برای حفظ رطوبت، مخلوط کردن با مخلوط سس اغلب
8. Baste occasionally during cooking. 3 Meanwhile, mix together the mustard, olive oil, cream and mixed herbs.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات در هنگام پخت غذا می خورد [ ۳ ] در این میان، خردل، روغن زیتون، کرم و گیاهان مخلوط را با هم مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات در طول پخت و پز از بین بردن 3 در عین حال، خردل، روغن زیتون، کرم و گیاهان ترکیبی را هم مخلوط کنید
9. Gather the material and baste it.
[ترجمه ترگمان]مواد را جمع آوری کرده و آن را تمیز کنید
[ترجمه گوگل]مواد را جمع کن و آن را بوت کن
10. Place chicken in the hot fat and baste thoroughly. Return to the oven for 40 minutes, basting occasionally.
[ترجمه ترگمان]مرغ را در چربی داغ و baste قرار دهید برای مدت ۴۰ دقیقه به فر برمی گردم، و گاهی به روی من basting
[ترجمه گوگل]مرغ را در چربی گرم بگذارید و به طور کامل بوت کنید به مدت 40 دقیقه به گودال بازگردید، گاه گاه گمراه شوید
11. Baste frequently with pan drippings and remaining butter mixture.
[ترجمه ترگمان]گاه با آب pan و مخلوط کره باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اغلب با تکان دادن تانک و مخلوط کره باقی مانده است
12. Q: Do I need to baste?
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا من به baste نیاز دارم؟
[ترجمه گوگل]Q آیا من نیاز به بوت شدن دارم؟
13. Baste the potatoes occasionally.
[ترجمه ترگمان] بعضی وقت ها سیب زمینی رو کم می کنه
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات سیب زمینی را از بین ببرید
14. Baste every minutes with marinade.
[ترجمه ترگمان] هر دقیقه با این موضوع بحث می کنیم
[ترجمه گوگل]هر دقیقه با ماریناد از بین بردن