کلمه جو
صفحه اصلی

carouse


معنی : عیاشی، میگساری کردن، در مشروب افراط کردن، عیاشی کردن
معانی دیگر : (معمولا به طور دسته جمعی و با سرو صدای زیاد) میگساری کردن، عیاشی و پایکوبی کردن، باده نوشی و شادی کردن، باده نوشی و پایکوبی، میگساری (همراه با شادی و سرو صدا)، (مهجور) لاجرعه سرکشیدن (مشروب الکلی)، یکباره تا ته جام را نوشیدن، گساریدن، (به سلامتی دیگران) تاته لیوان نوشیدن

انگلیسی به فارسی

میگساری، عیاشی


میگساری کردن، در مشروب افراط کردن


کلاه قرمزی، عیاشی، در مشروب افراط کردن، میگساری کردن، عیاشی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: carouses, carousing, caroused
• : تعریف: to revel in a boisterous and drunken manner.
مترادف: revel, wassail
مشابه: barhop, binge, overindulge, party, roister, whoop it up

- They'd been carousing in the bar and were now staggering home, still singing and shouting.
[ترجمه ترگمان] آن ها در کافه مست بودند و حالا تلوتلوخوران به خانه می رفتند و هنوز هم در حال آواز خواندن و فریاد بودند
[ترجمه گوگل] آنها در نوار مشغول به کار بوده و در حال حاضر به خانه می روند، هنوز هم آواز و فریاد می زنند
اسم ( noun )
مشتقات: carousingly (adv.), carouser (n.)
• : تعریف: an occasion of drunken revelry.
مترادف: binge, carousal, gag, spree
مشابه: debauch, debauchery, drunk, fling, merrymaking, orgy, party, revel, revelry

- The evening had been one long carouse.
[ترجمه ترگمان] شب، یک شب نشینی طولانی بود
[ترجمه گوگل] شب یک ساعت طولانی بوده است

• drink heavily, consume large quantities of alcohol; act in a crazy drunken manner
if people carouse, they enjoy themselves by drinking a lot of alcohol and making a lot of noise; an old-fashioned word, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

عیاشی (اسم)
debauch, spree, orgy, debauchery, binge, revelry, carousal, carouse, dissipation, jollity, saturnalia

میگساری کردن (فعل)
tipple, carouse, bouse, wassail

در مشروب افراط کردن (فعل)
carouse

عیاشی کردن (فعل)
riot, revel, feast, carouse, wassail, live in pleasure

make merry, often with liquor


Synonyms: booze, drink, frolic, go on a spree, have fun, imbibe, paint the town, paint the town red, play, quaff, raise Cain, revel, riot, roister, wassail, whoop it up


Antonyms: be sad, grieve


جملات نمونه

1. drowning care in a perpetual carouse
با میگساری غم خود را فراموش کردن

2. They told him to stay home with his wife instead of going out and carousing with friends.
[ترجمه ترگمان]آن ها به او گفتند که به جای بیرون رفتن و عیاشی با دوستان، با همسرش در خانه بماند
[ترجمه گوگل]آنها به او گفتند که با همسرش به خانه بیایند و با دوستان خود در ارتباط باشند

3. We'd been up carousing till the early hours and were exhausted.
[ترجمه ترگمان]ما تا ساعات اولیه مست بودیم و خیلی خسته بودیم
[ترجمه گوگل]ما تا ساعتهای اولیه کار کرده ایم و خسته شده ایم

4. Soon the only sound came from the carousing in the hall below.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که تنها صدایی که از مستی در سرسرای پایین به گوش رسید
[ترجمه گوگل]به زودی تنها صدا از مسکن در سالن پایین آمد

5. They quaffed him carouse.
[ترجمه ترگمان]They را quaffed
[ترجمه گوگل]آنها او را طعمه انداختند

6. No wonder they drink, smoke, fright, carouse and otherwise engage in inappropriate social behavior.
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که آن ها مشروب، دود، می میرند و در غیر این صورت درگیر رفتارهای اجتماعی نامناسب می شوند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که آنها نوشیدنی، سیگار کشیدن، ترس، وحشی و غیره در رفتار اجتماعی نامناسب دخالت می کنند

7. Their idea of pleasure is to carouse in broad daylight. They are blots and blemishes, reveling in their pleasures while they feast with you.
[ترجمه ترگمان]اندیشه لذت ایشان در روز روشن است آن ها در حالی که آن ها با تو جشن می گیرند، در حالی که از لذت و لذت خود لذت می برند، از لذت و لذت خود لذت می برند
[ترجمه گوگل]ایده خود را از لذت بردن در روز روشن است آنها بلوط و لکه ها هستند، لذت بردن در حالی که آنها با شما جشن می گیرند

8. No wonder they drink, smoke, fight, carouse and otherwise engage in inappropriate social behavior.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که آن ها می نوشند، سیگار می کشند، می جنگند، باده گساری می کنند و در غیر این صورت رفتار اجتماعی نامناسب دارند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که آنها نوشیدن، سیگار کشیدن، مبارزه، نوشیدن و در غیر این صورت در رفتار اجتماعی نامناسب دخالت می کنند

9. His followers did not rape or carouse, like the troops of many warlord armies.
[ترجمه ترگمان]پیروان او تجاوز یا میخوارگی نمی کردند، مانند سربازان بسیاری از ارتش های warlord
[ترجمه گوگل]پیروان او، مانند نیروهای بسیاری از ارتش های جنگی، تجاوز نمی کردند

10. He used to carouse with his friends but he's settled down now that he's married and has a family.
[ترجمه ترگمان]بعد از ازدواج با دوستانش عادت داشت، اما حالا که ازدواج کرده و یک خانواده دارد
[ترجمه گوگل]او با دوستانش مشغول به کار شد، اما اکنون ازدواج کرده و خانواده دارد

11. Joy of the plenteous dinner, strong carouse and drinking?
[ترجمه ترگمان]لذت صرف شام بزرگ، باده گساری و آشامیدن؟
[ترجمه گوگل]لذت بردن از شام فراوان، نوشابه قوی و نوشیدن؟

12. Nah, I am just enjoying carouse. Free drinks forthemercs, and all. You know how itis.
[ترجمه ترگمان]نه، من فقط از می خوارگی لذت می برم نوشیدنی مجانی و همه اینا خودت خوب می دونی که چقدر طول می کشه
[ترجمه گوگل]خدایا، من فقط از نوشیدنی لذت می برم نوشیدنی های رایگان برای thethecs، و همه می دونی این چجوریه

13. I am just enjoying carouse.
[ترجمه ترگمان]من فقط از می خوارگی لذت می برم
[ترجمه گوگل]من فقط از نوشیدنی لذت می برم

14. He says he will have time enough to relax and carouse when he's had a smash hit with his first novel.
[ترجمه ترگمان]می گوید زمان کافی برای استراحت و می خوارگی دارد وقتی که با اولین رمان his برخورد می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید او زمانی کافی است که بتواند آرامش و آرامش داشته باشد، وقتی که او با اولین رمانش به شدت برخورد کرده است

Soldiers were carousing in the streets.

سربازان در خیابان‌ها باده‌نوشی و پایکوبی می‌کردند.


drowning care in a perpetual carouse

با میگساری غم خود را فراموش کردن


پیشنهاد کاربران

عیاشی


کلمات دیگر: