1. the barb of his jokes made us uneasy
تندوتیزی شوخی های او ما را ناراحت کرد.
2. i felt the barb of his personal attacks
زنندگی حملات شخصی او را احساس می کردم.
3. The barb stung her exactly the way he hoped it would.
[ترجمه ترگمان]The دقیقا همان راهی بود که او امیدوار بود
[ترجمه گوگل]بارب او را دقیقاً همانطور که امیدوار بود نیش زد
4. The barb of his wit made us wince.
[ترجمه ترگمان]The of ما را درهم کشید
[ترجمه گوگل]نوار شوخ طبعی ما را وادار به غرق شدن کرد
5. Rules are not to be broken - Barb does everything by the book.
[ترجمه ترگمان]قوانین نباید شکسته شوند و برب توسط این کتاب همه چیز را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]قوانین نباید شکسته شود - بارب همه کارها را با کتاب انجام می دهد
6. Barb is the most two-faced woman I've ever met.
[ترجمه ترگمان]بارب \"بهترین زنیه که تا حالا دیدم\"
[ترجمه گوگل]بارب دو چهره ترین زنی است که من #39؛
7. Barb paused and glanced significantly in my direction.
[ترجمه ترگمان]بارب مکث کرد و به سمت من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]بارب مکث کرد و نگاهی چشمگیر به جهت من انداخت
8. We thrive on the superficial barb, and shrink from the deeper, more complex, less titillating ambiguities of an issue.
[ترجمه ترگمان]ما در خار سطحی زندگی می کنیم و از چیزهای عمیق تر، پیچیده تر، کم تر ابهام آمیز یک مساله کوچک می شویم
[ترجمه گوگل]ما با نوار سطحی پیشرفت می کنیم و از ابهامات عمیق تر ، پیچیده تر و کمرنگ تر یک موضوع کوچک می شویم
9. Barb seemed quite unconscious of the attention her dress was attracting.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بارب از توجهی که لباسش جلب کرده بود کاملا بی خبر بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید بارب از توجهی که لباسش به خود جلب کرده کاملاً بیهوش است
10. Barb knew firsthand how lonely that first year could be.
[ترجمه ترگمان]جک دست اول می دانست که این اولین سال چقدر تنهایی می تواند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بارب از نزدیک می دانست که آن سال اول چقدر می تواند تنها باشد
11. Young Luo spelled really! The barb also reappeared the rivers and lakes!
[ترجمه ترگمان]خیلی جوان لو چه نوشته بود! خارها هم رودخانه ها و دریاچه ها را پیدا کردند!
[ترجمه گوگل]جوان لو هجی کرد! بارب همچنین رودخانه ها و دریاچه ها را دوباره ظاهر کرد!
12. I think Barb may have something there.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم \"بارب\" ممکنه یه چیزی داشته باشه
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم بارب ممکن است آنجا چیزی داشته باشد
13. Through a new type scraper barb machine being developed, the problem has been solved that effect of barb on roll life in medium steel plate production and the quality of rolled plate was improved.
[ترجمه ترگمان]از طریق یک نوع جدید که در حال توسعه است، این مشکل حل شده است که تاثیر خارها بر روی زندگی رول در تولید صفحات فلزی متوسط و کیفیت صفحات نورد شده بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از دستگاه نوار تراش نوار جدید ، این مشکل حل شده است که اثر بارب بر عمر رول در تولید ورق فولاد متوسط و کیفیت صفحه نورد بهبود یافته است
14. The lively and recognizable Tiger barb should never be kept with long-finned species, such as angelfish, gouramis, or Veiltail hybrids as they like to nibble at their fins!
[ترجمه ترگمان]The Tiger Woods قابل تشخیص هرگز نباید با گونه های long مانند as، gouramis، یا Veiltail هیبریدی نگهداری شود چون آن ها دوست دارند به fins نوک بزنند!
[ترجمه گوگل]نوار پر جنب و جوش و قابل تشخیص ببر را هرگز نباید با گونه های باله بلند ، مانند گل مینا ، گورامیس ، یا ترکیبی Veiltail نگه دارید زیرا آنها دوست دارند از باله های خود نیش بزنند!
15. Day dreaming again, Barb? You'll never amount to anything if you spend your time that way.
[ترجمه ترگمان]دوباره داری خواب می بینی، بارب؟ اگر به این روش وقتت را صرف کنی، هیچ وقت به هیچ چیز توجه نخواهی کرد
[ترجمه گوگل]بار دیگر رویای روز؟ شما #39 ؛ اگر وقت خود را در این راه بگذرانید هرگز به چیزی نرسید