کلمه جو
صفحه اصلی

carting


معنی : حمل

انگلیسی به فارسی

کارتینگ، حمل


انگلیسی به انگلیسی

• work of carting, cartage; conveying in a cart or truck

مترادف و متضاد

حمل (اسم)
bourse, shipping, portage, deportation, shipment, carting, conveyance, consignment

جملات نمونه

1. I've been carting these books around for him all over the place.
[ترجمه ترگمان]تمام این کتاب ها را برای او آماده کرده ام
[ترجمه گوگل]من این کتاب ها را برای او در سراسر محل قرار داده ام

2. I've been carting these cases around all day.
[ترجمه ترگمان]تمام روز این پرونده ها را حمل می کردم
[ترجمه گوگل]من این پرونده ها را در تمام طول روز مرتب کرده ام

3. My first job was pulling away colder, and carting chaff.
[ترجمه ترگمان]اولین کارم داشت سردتر می شد
[ترجمه گوگل]اولین کار من این بود که خنک تر می شد، و پرت کردن بچه ها

4. Smith has been carting farm animals around Britain for 30 years.
[ترجمه ترگمان]اسمیت برای مدت ۳۰ سال حیوانات مزرعه را در اطراف بریتانیا حمل می کرده است
[ترجمه گوگل]اسمیت، 30 سال است که حیوانات مزرعه را در اطراف بریتانیا نگهداری می کند

5. After carting my equipment around the world, it's nice to be working closer to home.
[ترجمه ترگمان]بعد از آوردن تجهیزات من به دور دنیا، خوب است که به خانه نزدیک تر شوید
[ترجمه گوگل]پس از نظافت تجهیزات من در سراسر جهان، کار خوبی برای نزدیک شدن به خانه است

6. Plenty and you don't want them carting off all the good grades, do you ?
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای همه نمره خوب بگیرن، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]بسیاری از شما و شما نمی خواهید آنها را از همه نمرات خوب، آیا شما؟

7. In the middle of carting 70 pieces of luggage, an electronic piano, and other equipment through airports and on and off a tour bus, it's easy to wonder, "Why are we doing this?"
[ترجمه ترگمان]در میانه بردن ۷۰ قطعه چمدان، یک پیانو الکترونیکی و سایر تجهیزات از طریق فرودگاه ها و پیاده کردن یک اتوبوس تور، تعجبی ندارد که چرا ما این کار را انجام می دهیم؟ \"
[ترجمه گوگل]در وسط کارتینگ 70 قطعه چمدان، یک پیانو الکترونیکی و دیگر تجهیزات از طریق فرودگاه ها و در یک اتوبوس تور، این آسان است که تعجب کنید، چرا ما این کار را انجام می دهیم؟

8. The earlier we do the carting the better.
[ترجمه ترگمان]هر چه زودتر راه را باز کنیم بهتر است
[ترجمه گوگل]هرچه زودتر کارتینگ بهتر می شود

9. He tried carting along a remote-controlled helicopter, but it kept falling on him from a shelf in the truck.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد یک بالگرد کنترل کنترل را در نظر بگیرد، اما از قفسه داخل کامیون روی او می افتاد
[ترجمه گوگل]او با استفاده از یک هلی کوپتر کنترل از راه دور سعی داشت با یک چرخ دنده کار کند، اما از قفسه ای در کامیون سقوط کرد

10. They are carting all the old books over to the next building.
[ترجمه ترگمان]همه کتاب های قدیمی را برای ساختمان بعدی آورده اند
[ترجمه گوگل]آنها همه کتاب های قدیمی را به ساختمان بعدی منتقل می کنند

11. Fashion, comfortable, personality are the mainly specialty of carting goggle.
[ترجمه ترگمان]مد، راحتی، شخصیت به طور عمده specialty carting هستند
[ترجمه گوگل]مد، راحت، شخصیت، عمدتا تخصص عینک آفتابی است

12. He is carting hay.
[ترجمه ترگمان]یونجه هم دارد
[ترجمه گوگل]او علفی است

13. Others had walked a mile to a well and were carting back three large brass pots stacked on their heads.
[ترجمه ترگمان]دیگران حدود یک میل راه رفته بودند و سه دیگ بزرگ برنجی روی سرشان جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]دیگران یک مایل به یک چاه راه می رفتند و سه گلدان برنجی بزرگ روی سرشان می چرخیدند

14. The tenants of Coniston Hall were to have the preference for carting ore.
[ترجمه ترگمان]ساکنان سرای Coniston ترجیح می دادند که سنگ معدن را حمل کنند
[ترجمه گوگل]مستاجران کینستون هال ترجیح می دهند که سنگ معدن قلع را خریداری کنند


کلمات دیگر: