کلمه جو
صفحه اصلی

barbell


معنی : هالتر، دامبل
معانی دیگر : (ورزش) هالتر، (وزنه برداری) وزنه (bar bell و bar-bell هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

دامبل، هالتر


هالتر، دامبل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a usu. metal bar with removable weights at each end, used in weightlifting and exercising.

• device used in weight lifting

مترادف و متضاد

هالتر (اسم)
barbell, halter

دامبل (اسم)
barbell

جملات نمونه

1. He strained and raised the barbell of 205 kilograms.
[ترجمه ترگمان]او وزن ۲۰۵ کیلوگرم را افزایش داد
[ترجمه گوگل]او هالتر 205 کیلویی را صاف کرد و بالا برد

2. It combines aerobic exercise with light barbell lifting.
[ترجمه ترگمان]این ورزش، ورزش هوازی را با وزنه برداری از طریق نور barbell ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]این تمرینات هوازی را با بلند کردن هالتر سبک ترکیب می کند

3. Slowly let your fingers unfurl and let the barbell roll down to your fingertips.
[ترجمه ترگمان]آهسته دست هایت را باز کن و بگذار barbell روی نوک انگشتانت تمرکز کند
[ترجمه گوگل]به آرامی بگذارید انگشتان شما باز شوند و اجازه دهید هالتر به سمت نوک انگشتان شما بچرخد

4. For barbell take a note of the light, the colour of the water, the speed of current and the temperature.
[ترجمه ترگمان]برای barbell، از نور، رنگ آب، سرعت جریان و دما استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای هالتر نور ، رنگ آب ، سرعت جریان و دما را یادداشت کنید

5. Place the barbell across your knees, holding it in place with your hands.
[ترجمه ترگمان]the را روی زانو بگذارید و آن را در دست خودتان نگه دارید
[ترجمه گوگل]هالتر را از روی زانوها قرار دهید و آن را با دستان خود در جای خود بگیرید

6. Grab the barbell with an overhand grip, your hands just beyond shoulder - width apart.
[ترجمه ترگمان]the را با یک دست گرفتن محکم بگیرید، دست هایتان فقط از فاصله شانه از هم جدا شوند
[ترجمه گوگل]هالتر را با گرفتن دست بیش از حد از عرض شانه بگیرید

7. Heavy metal discs are a barbell.
[ترجمه ترگمان]دیسک های سخت فلزی a هستند
[ترجمه گوگل]دیسک های فلزی سنگین هالتر هستند

8. Heavy metal discs are attached to a barbell.
[ترجمه ترگمان]صفحات فلزی سنگین به a متصل می شوند
[ترجمه گوگل]دیسک های فلزی سنگین به هالتر متصل شده اند

9. A: You know what? This barbell feels a little light.
[ترجمه ترگمان]میدونی چیه؟ این barbell کمی سبک است
[ترجمه گوگل]A می دانید چه؟ این هالتر کمی احساس سبکی می کند

10. Grab a barbell with an overhand grip, and stand your feet shoulder - width apartyour knees slightly bent.
[ترجمه ترگمان]یک barbell را با یک دست گرفتن محکم بگیرید و پاهایتان را بر روی زانوهای apartyour با عرض شانه کمی خم کنید
[ترجمه گوگل]هالتر را با گرفتن دست از دست بگیرید ، و پاهای خود را به اندازه عرض شانه ایستاده و زانوها را کمی خم کنید

11. It is called barbell?
[ترجمه ترگمان]اسمش barbell؟
[ترجمه گوگل]به آن هالتر می گویند؟

12. To make her burst faster off the blocks, Privalova tosses a 120-pound barbell over her head two dozen times a day.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه او را سریع تر از چهار راه دور کند، Privalova حدود ۱۲۰ بار در روز سرش را به روی سرش پرت می کند
[ترجمه گوگل]پریوالووا برای اینکه سریعتر از بلوک ها بترکد ، هالتر 120 پوندی را روزی دوازده بار بالای سرش می اندازد

13. As with the triceps, to develop larger biceps heavy basic exercises such as barbell curls or dumb-bell curls must be performed.
[ترجمه ترگمان]همانند سه سر و سه سر، برای رشد عضلات دو سر بازو و یا تمرین های سخت کوشی، باید انجام شود
[ترجمه گوگل]همانند عضلات سه سر ، برای ایجاد عضله دو سر بزرگتر باید تمرینات اساسی سنگین مانند فرهای هالتر یا فرهای زنگوله را انجام داد

14. At present, electrostatic painting process Fitness supplies of components, such as films such as barbell.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، رنگ آمیزی الکترواستاتیک، تامین تناسب اندام اجزا، مانند فیلم هایی مثل barbell را پردازش می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ، فرآیند رنگ آمیزی الکترواستاتیک لوازم تناسب اندام اجزا ، مانند فیلم هایی مانند هالتر

پیشنهاد کاربران

دمبل

وزنه برداری

دامبل ، وزنه برداری ، وزنه

هالتر ( شامل صفحه و میله ) .
میله هالتر به تنهایی bar گفته می شود.


کلمات دیگر: