1. Data acquisition, switch states acquisition, data processor and communication were implemented in the system. Supervision alarming and the wave recording of device fault were also realized.
[ترجمه ترگمان]اکتساب داده، اکتساب ایالات سوئیچ، پردازنده داده و ارتباطات در این سیستم اجرا شدند نظارت هشدار دهنده و ثبت موج خطای دستگاه نیز تحقق یافت
[ترجمه گوگل]بدست آوردن داده ها، کسب سوئیچ وضعیت ها، پردازش داده ها و ارتباطات در سیستم اجرا شد نظارت هشدار دهنده و ضبط موج گسل دستگاه همچنین متوجه شدند
2. A circuit design based on FPGA data processor is developed.
[ترجمه ترگمان]طراحی مدار مبتنی بر پردازنده داده FPGA توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]طراحی مدار بر اساس پردازنده FPGA داده شده است
3. The binding is a native and streams-based XML data processor.
[ترجمه ترگمان]پیوند یک پردازشگر اطلاعات محلی و مبتنی بر جریان است
[ترجمه گوگل]اتصال یک پردازنده داده XML مبتنی بر جریان و مبتنی بر جریان است
4. This system is used as the data processor of measurement instruments to provide the instantaneous computed function.
[ترجمه ترگمان]این سیستم به عنوان پردازنده داده ابزار اندازه گیری برای فراهم کردن تابع محاسبه آنی به کار می رود
[ترجمه گوگل]این سیستم به عنوان پردازنده داده ابزار اندازه گیری برای ارائه عملکرد محاسبه لحظه ای استفاده می شود
5. The control data processor of local station is connected with the analysis station, and said analysis station includes analysis data processor and large-capacity storage device.
[ترجمه ترگمان]پردازنده داده های کنترل ایستگاه محلی با ایستگاه تحلیل مرتبط است و گفت که ایستگاه آنالیز شامل پردازنده داده تحلیل و دستگاه ذخیره ظرفیت بزرگ است
[ترجمه گوگل]پردازنده داده های کنترل ایستگاه محلی با ایستگاه تحلیلی متصل شده است و ایستگاه تحلیلی شامل پردازنده داده تجزیه و تحلیل و دستگاه ذخیره سازی بزرگ با ظرفیت است
6. Your computer's numeric data processor has passed all diagnostic tests and appears to be working properly.
[ترجمه ترگمان]پردازشگر داده های عددی کامپیوتر شما تمام تست های تشخیصی را گذرانده است و به نظر می رسد که درست کار می کند
[ترجمه گوگل]پردازنده داده عددی کامپیوتر شما تمام آزمایش های تشخیصی را گذرانده و به نظر می رسد که به درستی کار می کند
7. In the 1970s I became a Certified Data Processor.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۷۰ به یک پردازنده داده رسمی تبدیل شدم
[ترجمه گوگل]در دهه 1970، یک پردازنده داده خبره شد
8. VDP? Video Data Processor?
[ترجمه ترگمان]VDP؟ پردازش داده های ویدیویی؟
[ترجمه گوگل]VDP پردازشگر داده تصویری
9. Solar radiation data processor!
[ترجمه ترگمان]پردازشگر اطلاعات اشعه خورشید!
[ترجمه گوگل]پردازشگر داده تابش خورشیدی!
10. In regard to stochastic and suddenly varying data, a new kind of data processor algorithm based on adaptive prediction is presented.
[ترجمه ترگمان]در رابطه با داده های تصادفی و تصادفی، یک نوع جدید از الگوریتم پردازشگر داده ها براساس پیش بینی انطباقی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در مورد داده های تصادفی و ناگهانی متفاوت، یک نوع جدید از الگوریتم پردازنده داده بر اساس پیش بینی سازگار ارائه شده است
11. This paper describes the operational principle and applications of SRF-1 thermal analysis data processor.
[ترجمه ترگمان]این مقاله اصل عملیاتی و کاربردهای پردازشگر داده های آنالیز حرارتی ۱ - ۱ را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله، اصل عملیاتی و کاربرد پردازش داده های تجزیه و تحلیل حرارتی SRF-1 را توصیف می کند
12. The track error of the frequency tracker in LDV System is thoroughly derived and analyzed. On these grounds, a high accuracy data processor with microcomputer is designed.
[ترجمه ترگمان]خطای شیار ردیاب فرکانس در سیستم LDV به طور کامل استخراج و آنالیز شده است در این زمینه، یک پردازنده با دقت بالا با میکرو کامپیوتر طراحی شده است
[ترجمه گوگل]خطای مسیر ردیاب فرکانس در سیستم LDV کاملا مشتق شده و تجزیه و تحلیل شده است بر این اساس پردازنده با دقت بالا با میکرو رایانه طراحی شده است
13. In general, data flows up, in events, toward the data processor, or down, via refresh, toward the event generator.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، داده ها در رویدادها، به سمت پردازشگر داده ها، یا پایین، از طریق تازه کردن، به سمت ژنراتور صورت جریان می یابند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، داده ها در حوادث، به سمت پردازنده داده ها جریان می یابد، یا از طریق تازه کردن، به سمت ژنراتور رویداد جریان می یابد
14. Funds were raised, mainly by parents, that enabled the school to gain access to a computer—a Program Data processor(PDP)—through a teletype machine.
[ترجمه ترگمان]وجوه جمع آوری شده، عمدتا توسط والدین، که مدرسه را قادر ساخت تا دسترسی به رایانه را به دست آورند - یک پردازشگر داده برنامه (PDP)- از طریق یک دستگاه teletype
[ترجمه گوگل]بودجه ها عمدتا توسط والدین افزایش یافتند، که مدرسه را برای دسترسی به یک کامپیوتر - پروتکل داده برنامه (PDP) - از طریق یک ماشین تله تایپ فعال کردند
15. In this paper, the conception of the model recognition-tracking-coordinate transfer data processor in HF skywave OTH-B Radar is described.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مفهوم مدل شناسایی شناسایی مدل - پردازش خودکار اطلاعات در HF skywave oth - B شرح داده می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مفهوم پردازش داده انتقال و هماهنگی ردیابی تشخیص مدل در رادیو OF-B رادیو افکت HF توصیف شده است