1. She leaned over the balustrade and shouted to the man downstairs.
[ترجمه ترگمان]روی نرده خم شد و به مرد طبقه پایین فریاد زد:
[ترجمه گوگل]به بالای نرده خم شد و فریاد زد به مرد طبقه پایین
2. This one has Ionic columns and a balustrade, and the speaker's gallery seems to have been right.
[ترجمه ترگمان]این یکی ستون های لونیکی و نرده دارد و به نظر می رسد گالری گوینده درست می گوید
[ترجمه گوگل]این یکی دارای ستون های یونی و یک نرده است ، و گالری بلندگو شماره 39 نیز درست بوده است
3. He describes a balcony with a balustrade of crumbling stucco, on which sits a struggling jade plant in an earthenware pot.
[ترجمه ترگمان]او یک بالکن را با یک نرده stucco crumbling توصیف می کند، که روی آن یک گیاه یشم سبز در یک کوزه گلی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]او یک بالکن را با نرده ای از گچ خرد شده توصیف می کند که روی آن یک گیاه یشم سخت در گلدان سفالی نشسته است
4. Rimmed by a waist-high balustrade, the garden sheers down some twenty feet.
[ترجمه ترگمان]rimmed از روی نرده های بلندی که از کمر به پایین آویخته شده بود چند متر ارتفاع داشت
[ترجمه گوگل]باغ که با نرده ای تا کمر محصور شده است ، حدود بیست فوت پا به زیر است
5. The curving staircase with its sea-swell balustrade is like a journey through the inner ear.
[ترجمه ترگمان]پلکان منحنی و منحنی آن مثل یک سفر در گوش داخلی است
[ترجمه گوگل]راه پله خمیده با نرده های متورم دریا مانند سفری در گوش داخلی است
6. The balustrade leading from lobby to the floor above was of ornate molded wrought iron capped with a teak rail.
[ترجمه ترگمان]نرده ای که از سرسرا به طبقه بالا منتهی می شد با میله آهنی ساج تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]نرده ای که از لابی به طبقه بالا می رسید از آهن فرفورژه تزئین شده و تزئین شده با یک ریل ساج بود
7. I leant back against the stone balustrade and lit a cigarette.
[ترجمه ترگمان]به نرده سنگی تکیه دادم و سیگاری روشن کردم
[ترجمه گوگل]پشت به نرده سنگی خم شدم و سیگاری روشن کردم
8. She shivered a little, leaning on the balustrade and looking down into the darkness while he gave some instructions to the maid.
[ترجمه ترگمان]کمی لرزید، به نرده تکیه داد و در تاریکی به درون تاریکی خیره شد، در همان حال که به مستخدمه دستور می داد
[ترجمه گوگل]او کمی به لرزید ، به نرده نرده تکیه داد و از تاریکی به پایین نگاه کرد در حالی که او به خدمتکار راهنمایی می کرد
9. Acrobatics on the balustrade or something?
[ترجمه ترگمان]روی نرده چوبی یا یه همچین چیزی؟
[ترجمه گوگل]آکروباتیک روی نرده یا چیز دیگری؟
10. To their left, the finely wrought balustrade of a stone cantilevered staircase rose like a border of black lace.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، نرده های ظریف یک پلکان سنگی سنگی مثل حاشیه توری سیاه رنگ بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]در سمت چپ آنها ، نرده های نازک تراشیده شده از راه پله های کنسول سنگی مانند حاشیه توری سیاه بالا می آمد
11. All four stood just behind the balustrade.
[ترجمه ترگمان]هر چهار نفر پشت نرده ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]هر چهار نفر درست پشت نرده قرار گرفتند
12. The stranger approached the balustrade. " What can I do for you, mesdemoiselles? " he asked eagerly.
[ترجمه ترگمان]مرد غریب به نرده ها نزدیک شد و گفت: \" من چه کار می توانم برایتان انجام دهم؟\" \"مشتاقانه پرسید:\" \" \"
[ترجمه گوگل]غریبه به نرده نزدیک شد quot؛ چه می توانم برای شما ، mesdemoiselles ، انجام دهم؟ quot؛ با اشتیاق پرسید
13. Put the raincoat on the balustrade to drain.
[ترجمه ترگمان] بارونی رو روی نرده بذار تا خشک بشه
[ترجمه گوگل]بارانی را روی نرده قرار دهید تا تخلیه شود
14. So we lay on the roof under the balustrade.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب روی پشت بام زیر پل دراز کشیدیم
[ترجمه گوگل]بنابراین روی سقف زیر نرده قرار گرفتیم