کلمه جو
صفحه اصلی

caliphate


معنی : خلافت
معانی دیگر : (از ریشه ی عربی) خلافت

انگلیسی به فارسی

خلافت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the area ruled, length of rule, or office of a caliph.

• office or dominion of a caliph (also khalifate)

مترادف و متضاد

خلافت (اسم)
caliphate, vicariate

جملات نمونه

1. By 750 the time had come for the caliphate itself to be transformed and for the Umayyad regime to be dislodged.
[ترجمه ترگمان]تا ۷۵۰ زمانی فرا رسیده بود که خود خلافت تغییر شکل داده شود و به جای آن می توان از آن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]به 750 سال زمان می برد تا خلافت خود را تغییر دهد و برای رژیم امویان تخریب شود

2. Although he did not create the caliphate he dreamed of, one of his main declared aims was to draw America into “bleeding wars” in the Muslim lands, and in this he most cruelly succeeded.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او خلیفه گری را ایجاد نکرد، یکی از اهداف اصلی اش این بود که آمریکا را به \"جنگ های خونین\" در سرزمین های مسلمان بکشاند، و در این مورد او به طور بی رحمانه موفق شد
[ترجمه گوگل]اگرچه خلافت روحانی را که او رویای آن را ایجاد نکرده بود، یکی از اهداف اصلی خود اعلام کرد که آمریکا در جنگهای خونین در سرزمین های مسلمان آمریکا را قربانی کند و در این میان او به سختی موفق شد

3. It was the center of the orthodox caliphate until 66 when the Umayyad caliphate, ruling from Damascus, took over.
[ترجمه ترگمان]این مرکز تا سال ۶۶ مرکز خلافت اسلامی بود، تا زمانی که خلیفه اموی، که از دمشق حاکم بود، به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این مرکز خلافت ارتدوکس تا سال 66 زمانی بود که خلافت امویان، حاکم از دمشق، به تصویب رسید

4. He abolished the caliphate and gutted the country’s legal system, instituting a strict separation of church and state.
[ترجمه ترگمان]او خلافت را منحل کرد و نظام حقوقی کشور را ویران کرد و یک جدایی شدید از کلیسا و دولت را نهادینه کرد
[ترجمه گوگل]او خلافت را لغو کرد و نظام حقوقی کشور را به راه انداخت و جدایی جدی کلیسا و دولت برقرار کرد

5. But for the moment they'll settle for a caliphate in the Islamic parts of Southeast Asia – Indonesia, Singapore, Malaysia, Southern Thailand and the Southern Philippines.
[ترجمه ترگمان]اما برای لحظه ای در بخش های اسلامی جنوب شرقی آسیا - اندونزی، سنگاپور، مالزی، جنوب تایلند و فیلیپین جنوبی ساکن خواهند شد
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر آنها برای یک خلافت در بخش های اسلامی آسیای جنوب شرقی - اندونزی، سنگاپور، مالزی، جنوب تایلند و فیلیپین جنوبی - حل و فصل خواهند کرد

6. The fight for democracy, not a caliphate, has begun to redeem decades of lost honour and dignity.
[ترجمه ترگمان]مبارزه برای دموکراسی، نه یک خلیفه گری، شروع به از دست دادن افتخار و کرامت از دست رفته شده است
[ترجمه گوگل]مبارزه برای دموکراسی، نه یک خلافت، چندین دهه از افتخار و کرامت گمراه شده است

7. Emperor, Caliph, Pontiff, Pope Empire, Caliphate, Pontificate.
[ترجمه ترگمان]امپراطور، خلیفه، پاپ، پاپ، خلافت، Pontificate
[ترجمه گوگل]امپراتور، خلیفه، امپراتوری، پادشاهی، پادشاهی

8. The issue on which these tensions mainly centred was the succession to the caliphate.
[ترجمه ترگمان]مساله ای که این تنش ها عمدتا بر روی آن متمرکز بودند، جانشینی برای خلافت بود
[ترجمه گوگل]مسئلهیی که این تنشها عمدتا در مرکز قرار داشت، پیروزی خلافت بود

9. The way was now clear for the emergence of the Umayyad caliphate, with Damascus as its capital.
[ترجمه ترگمان]این راه هم اکنون برای ظهور خلافت خلیفه با دمشق به عنوان پایتخت آن روشن بود
[ترجمه گوگل]اکنون راهی برای ظهور خلافت امیایید، با دمشق به عنوان پایتخت آن، روشن شده است

10. Rodrigo and Motamid rapidly began to make inroads into the border territory separating the Caliphates of Saragossa and Lerida.
[ترجمه ترگمان]رودریگو و Motamid بسرعت شروع به تاخت و تاز در قلمرو مرزی کردند که the سارا گوس و Lerida را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]رودریگو و موتامید به سرعت در حال ورود به مرزهای مرزی اند که خلیفه های ساراگوسا و لیره را جدا می کنند

11. His vision, however impractical, of purging Islam and establishing a single Islamic caliphate appealed to Muslims disgusted by the venality of their own elites.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او، با این حال غیر عملی، پاک سازی اسلام و تاسیس یک خلافت اسلامی، از ارتشا نخبگان خود بیزار بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز او، با این حال غیر عملی، خالص سازی اسلام و ایجاد یک خلافت اسلامی تنها خواستار مسلمانانی شد که از نظر رهبری نخبگان خود ناراحت بودند

12. Fought somewhere, now precisely unknown, between Tours and Poitiers, an army of Franks and Burgundians under Charles Martel defeated the forces of the Umayyad Caliphate.
[ترجمه ترگمان]در جایی که در حال حاضر دقیقا ناشناخته بود، بین تور و پواتیه، ارتش فرانک و Burgundians تحت نظارت شاه Martel نیروهای خلیفه اموی را شکست داده بود
[ترجمه گوگل]جایی که در حال حاضر دقیقا ناشناخته است، بین تور و پوایتیر، ارتش فرانک ها و بورگوندی ها تحت چارلز مارتل شکست داد و نیروهای خلافت امویان را شکست داد

13. These were followed by the establishment of an “international” caliphate rule and eventually by a steep decline in Arab-Islamic power.
[ترجمه ترگمان]این موارد به دنبال ایجاد یک قانون \"بین المللی\" و در نهایت با کاهش شدید قدرت اسلامی - اسلامی دنبال شدند
[ترجمه گوگل]این ها پس از ایجاد یک حکومت خلافت 'بین المللی' و در نهایت با کاهش شدید قدرت عرب اسلامی بود

پیشنهاد کاربران

خلافت
Islamic form of government
خلافت ( عربی: خِلَافَة‎ ) یک دولت اسلامی است تحت رهبری یک حاکم اسلامی با عنوان خلیفه، شخصی که جانشین مذهبی - سیاسی پیامبر اسلام و رهبر تمام امت اسلامی محسوب میشود، است. در دوره قرون وسطی، سه خلافت بزرگ یکی پس از دیگری جانشین هم شدند: خلافت راشدین ( 632 - 661 ) ، خلافت اموی ( 661 - 750 ) ، خلافت عباسی ( 750 - 1258 ) . در خلافت بزرگ چهارم، خلافت عثمانی، سلاطین عثمانی از سال 1517 ادعای خلافت بر مسلمانان را کردند. در طول تاریخ اسلام، چند کشور مسلمان دیگر، که تقریباً همه سلطنت موروثی بودند، ادعای خلافت داشتند، اما توسط عامه مسلمانان به رسمیت شناخته نشدند. مانند سلطنت ممالیک در قاهره و خلافت ایوبی.

پیش از ظهور محمد، قبایل اعراب در دوران جاهلیت به سر میبردند و به آیین های بت پرستی و چندخدایی باور داشتند و به عنوان جوامع یکجانشین خودمختار یا عشایری کوچ نشین در شبه جزیره عربستان میزیستند. به دنبال فتوحات اولیه مسلمانان به دست محمد، مناطق عربستان از نظر سیاسی متحد و یکپارچه شدند.

نخستین خلافت، خلفای راشدین، بلافاصله پس از مرگ محمد در سال 632 جانشین وی شدند. چهار خلیفه راشدین از طریق شورا، روندی از رایزنی و همفکری با جامعه که برخی آن را شکل اولیه دمکراسی اسلامی میدانند، انتخاب شدند. خلیفه چهارم، علی بن ابی طالب، که برخلاف سه خلیفه قبلی از طایفه خود محمد ( بنی هاشم ) بود، طبق باور شیعیان اولین خلیفه و جاشنین به حق محمد است. علی در زمان فتنه اول ( 659 - 661 ) ، که جنگ داخلی میان علی با طرفداران خلیفه ترورشده سابق، عثمان از بنی امیه، بود و همچنین شورشیان مصر، حکومت میکرد. این جنگ ها در نهایت منجر به تاسیس خلافت موروثی امویان، تحت حکومت معاویه اول، در سال 661 شد.

خلافت دوم، خلافت امویان، بدست خاندان بنی امیه، یک قبیله مکی از تبار امیه بن عبدشمس اداره میشد. این خلافت به فتوحات میسملمانان ادامه داد و قفقاز، ماورالنهر، سند، مغرب و اندلس را داخل جهان اسلام کرد. این خلافت مورد حمایت و پذیرش تعداد قابل توجهی از مسیحیان در قلمروی خود بود که این ضروری بود زیرا تعداد بسیاری مسیحی در قلمروی آنها، به ویژه در شامات، وجود داشت. به دنبال انقلاب عباسی ( 746 - 750 ) ، که مورد حمایت بسیاری از اتباع غیرعرب امویان، به دلیل تبعیض هایی که بر اتباع غیرغرب روا میشد، بود، خلافت اموی سقوط و بازماندگان آن به اندلس متواری و خلافت عباسیان در سال 750 تاسیس میشود.

خلافت سوم، عباسیان، توسط خاندان بنی عباس، خاندانی مکی تبار که از طریق هاشم، جد محمد، از طریق عباس، عموی محمد، با محمد خویشاوندی داشتند، اداره میشد. منصور، دومین خلیفه عباسی، شهر بغداد را در سال 762 بنا و آن را پایتخت قرار میدهد. این شهر، در دوره ای که موسوم به عصر طلایی اسلام است، به عنوان یک مرکز علمی، فرهنگی و هنری بزرگ جهان اسلام تبدیل شد. از قرن دهم میلادی، نفوذ دولت عباسی تنها به بغداد و ماطق اطراف آن محدود میشد و چندین بار توسط دیگر قدرت های منطقه اشغال شد. در سال 1258، مغولان بغداد را تصرف و خلافت عباسی را پس از 500 سال اتمام دادند. اما بازماندگان عباسیان به مملوکان مصر پناه بردند و در قاهره خلافت عباسی را دوباره تاسیس کردند. باوجود آنکه خلیفه دیگر فاقد قدرت سیاسی بود اما تا زمان تسخیر مصر بدست عثمانی ها در سال 1517، همچنان در امور مذهبی ادعای اقتدار داشتند.

خلافت چهارم، خلافت عثمانی، پس از تصرف قاهره توسط سلطان سلیم در سال 1517 تاسیس شد. همچنین این فتوحات به عثمانی ها قدرت تسلط و اعمال نفوذ در شهرهای مقدس مکه و مدینه، که پیشتر تحت سلطه مملوکان بود، را داد. عثمانی ها به تدریج درعمل به عنوان رهبران و نمایندگان و یکی از امپراتوری های باروت مورد توجه قرار گرفتند. به دنبال شکست آنها در جنگ جهانی اول، امپراتوری وسیع آنها توسط انگلستان و جمهوری سوم فرانسه تجزیه شد. جمهوری ترکیه در 29 اکتبر 1923، اعلام موجودیت کرد و به عنوان بخشی از اصلاحات نخستین رئیس جهور آن، مصطفی کمال آتاترک، مجلس ملی کبیر ترکیه در 3 مارچ 1924، اصل خلافت در قانون اساسی را لغو کرد.

چند دولت دیگر که در طول تاریخ وجود داشته اند ادعای خلافت کرده اند، از جمله خلافت ایوبیان در زمان سلطنت صلاح الدین ایوبی ( 1174 - 1193 ) ، خلافت فاطمیان در شمال شرقی آفریقا ( 909–1171 ) ، خلافت قرطبه در اندلس ( 929–1031 ) ، خلافت بربرهای موحدون در مراکش ( 1169–1269 ) و خلافت سوکوتو در شمال نیجریه امروزی ( 1804–1903 ) .

شاخه سنی اسلام به برگزیده شدن خلیفه از جانب خداوند اعتقادی ندارد و معتقد است خلیفه یک منصبی است که توسط امت اسلامی انتخاب میشود. با این حال، پیروان اسلام شیعه معتقدند خلیفه باید امامی باشد که خداوند از طرف اهل بیت برگزیده شده است.

در اوائل قرن بیست و یکم، به دنبال شکست بهار عربی و شکست خلافت خودخوانده داعش، دیده شده است که "استقبال عمومی گسترده از هویت جمعی اسلامی" توسط مسلمانان جوان در میان است و جاذبه خلافت به عنوان "دولت آرمانی آینده اسلامی" قوی تر شده است.

در فرهنگ تشیع
شیعیان که معتقد به امامت هستند بر این باورند جانشینی بعد از پیامبر از جانب خداوند تعیین و معرفی می شود که همان علی بن ابی طالب است و پیامبر وی را به صورت خاص در غدیر خم معرفی کرد و از آن ها برای علی بیعت گرفت و فرزندان علی نیز جانشین بعدی پیامبرند و تمامی آنان معصومند خلافت انتسابی نیست بلکه جانشینی صلبی وارثی از پدر به پسر است. . از میان امامان اثنی عشری فقط علی و پسرش حسن حکومت واقعی تشکیل دادند ولی بعدها امامان اسماعیلی خلافت فاطمی در مصر را تشکیل دادند که در حال حاضر شاهزاده کریم حسین معروف به آقاخان چهارم، چهل و نهمین امام شیعیان اسماعیلی است در ایران نیز صفویان داعیه مرشدی می کردند و در سودان نیز فردی به نام مهدی خود را خلیفه خواند.

در فرهنگ تسنن
اهل تسنن اعتقادی به تعیین خلیفه از جانب خداوند ندارند لذا قائل به عصمت کامل ( از نوع نبوی ) بر خلیفه هستند و معتقدند بعد از وفات پیامبر اسلام با مراجعه به قرآن و عنایت به آیه شوری می توانند خود امت از طریق رأی گیری یا بیعت همگانی برای خودشان خلیفه تعیین کنند؛ لذا خلیفه تنها رهبر سیاسی و مسئول امور مسلمین است. چهار خلیفه اوایل دوره اسلام را خلفای راشدین گویند به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان، علی، که در نزد اهل سنت حرمت خاصی دارند. حکومت های اسلامی مثل اموی و عباسی نیز رهبر سیاسی خود را خلیفه می نامیدند خلافت حکومت عربها با حمله مغولان به اتمام رسید و بعداً حکومت ترکان عثمانی نیز معروف به خلافت عثمانی شد که سلطان عبدالحمیددوم، سی و چهارمین خلیفهٔ عثمانی و آخرین آنها بود تا سال ۱۹۰۹ م با قدرت کامل حکومت کرد بعد از او سلسله عثمانی ضعیف گشت و تبدیل به ترکیه کنونی شد.

ماوردی فقیه بزرگ اهل سنت و یکی از متفکران اندیشه سیاسی سنی و خلافت، در کتاب الاحکام السلطانیه خویش به طرح نظریه درباب حکومت در اسلام از شیوه خلفا تا پادشاهی و وزارت پرداخته است و تفسیری کامل از این موضوع بیان کرده است.


RASHIDUN CALIPHATE : خلافت راشدین
UMAYYAD CALIPHATE : خلافت اموی یا بتی امیه
ABBASID CALIPHATE : خلافت عباس یا عباسیان
OTTOMAN EMPIRE : امپراتوری عثمانی


کلمات دیگر: