کلمه جو
صفحه اصلی

cartographic


معنی : وابسته به نقشه کشی
معانی دیگر : وابسته به نقشه کشی

انگلیسی به فارسی

وابسته به نقشه‌کشی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to cartography (science of making maps, mapping)

مترادف و متضاد

وابسته به نقشه کشی (صفت)
cartographic

جملات نمونه

1. In addition to this attribute database a cartographic database is also being developed.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این پایگاه داده ویژگی، یک پایگاه داده نقشه برداری نیز در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این پایگاه داده ویژگی، یک پایگاه داده نقشه برداری نیز در حال توسعه است

2. Other products include magazines, electronic data bases, and cartographic material.
[ترجمه ترگمان]سایر محصولات شامل مجلات، پایگاه های داده الکترونیکی، و مطالب cartographic می باشند
[ترجمه گوگل]سایر محصولات شامل مجلات، پایگاه داده های الکترونیکی و مواد نقشه برداری می باشند

3. An increasing amount of cartographic data is becoming available in digital form.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از داده های نقشه برداری به شکل دیجیتال در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]تعداد روزافزون اطلاعات کارتوگرافی در فرم دیجیتال در دسترس است

4. Henceforth, the sheer variety of his cartographic output was impressive.
[ترجمه ترگمان]از این به بعد، تنوع بی پایان of his تاثیر گذار بود
[ترجمه گوگل]از این پس، انواع مختلفی از خروجی کارتوگرافی آن چشمگیر بود

5. AutoCAD as a Cartographic Training Tool.
[ترجمه ترگمان]به عنوان ابزار آموزشی Cartographic استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اتوکد به عنوان یک ابزار آموزشی Cartographic

6. AutoCAD as a Cartographic Training Tool: a Case Study.
[ترجمه ترگمان]AutoCAD به عنوان ابزار آموزشی Cartographic: مطالعه موردی
[ترجمه گوگل]اتوکد به عنوان یک ابزار آموزشی Cartographic Study Case Study

7. User interface in cartographic visualization system performs information interaction between user and the system.
[ترجمه ترگمان]رابط کاربر در سیستم بصری نقشه برداری، تعامل اطلاعات بین کاربر و سیستم را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]رابط کاربر در سیستم تجسم کارتوگرافی تعامل اطلاعات بین کاربر و سیستم را انجام می دهد

8. It is the basic function in the digital cartographic, electronic cartographic and GIS, the polygon be filled with point symbol.
[ترجمه ترگمان]این یک تابع پایه در نرم افزار نقشه برداری دیجیتال، نقشه برداری الکترونیک و GIS می باشد، که چند ضلعی با نماد نقطه ای پر می شود
[ترجمه گوگل]این تابع پایه در کارتوگرافی دیجیتال، کارتوگرافی الکترونیکی و GIS، چند ضلعی با نماد نقطه پر شده است

9. China Cartographic Publishing House has always attached importance to the accumulation of basic information and explore.
[ترجمه ترگمان]خانه انتشارات Cartographic چین همیشه اهمیت زیادی به تجمع اطلاعات پایه ای و اکتشاف داشته است
[ترجمه گوگل]مجله انتشارات چین کارتوگرافی همواره اهمیت انباشت اطلاعات اساسی و کشف را در بر دارد

10. This paper discusses cartographic visualization, including visualization in scientific computing and development of morden cartology.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی visualization نگاری، از جمله تصویرسازی در محاسبات علمی و توسعه of cartology می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله تجسم کارتوگرافی، از جمله تجسم در محاسبات علمی و توسعه کارتن موردن را مورد بحث قرار می دهد

11. As a main part of nautical chart cartographic generalization, the generalization of soundings is also one of the bottlenecks in the way of automatic chart generalization.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بخش اصلی از تعمیم نقشه دریایی، تعمیم در soundings نیز یکی از تنگناهای موجود در روش تعمیم نمودار خودکار است
[ترجمه گوگل]به عنوان بخش عمده ای از تعاریف کارتوگرافی دریایی، تعمیم صداها نیز یکی از محدودیت ها در روش تعمیم نمودار خودکار است

12. The design and printing of the posters should be discussed at an early date with the Cartographic Unit.
[ترجمه ترگمان]طراحی و چاپ این پوسترها باید در تاریخ اولیه با واحد Cartographic مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه گوگل]طراحی و چاپ پوسترها باید در اوایل تاریخ با واحد Cartographic مورد بحث قرار گیرد

13. Systematic in the acquisition of the best available maps, Faden developed the most competent cartographic service of the period.
[ترجمه ترگمان]به طور اصولی در دستیابی به بهترین نقشه موجود، فادن، مناسب ترین خدمات نقشه برداری را در این دوره ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]Faden به طور منظم در به دست آوردن بهترین نقشه های در دسترس، شایسته ترین خدمات نقشه برداری دوره را توسعه داده است

14. Attribute data relate to the properties of the points, lines and polygons that are stored in the cartographic database.
[ترجمه ترگمان]داده های مشخصه مربوط به ویژگی های نقاط، خطوط و polygons هستند که در پایگاه داده نقشه برداری انبار می شوند
[ترجمه گوگل]داده های مشخصه مربوط به خواص نقاط، خطوط و چند ضلعی ها هستند که در پایگاه داده های نقشه برداری ذخیره می شوند

15. By this judicious purchase, the National Library has ensured the preservation of a significant cartographic collection for posterity.
[ترجمه ترگمان]با این خرید خردمندانه، کتابخانه ملی حفاظت از یک مجموعه نقشه برداری مهم برای آیندگان را تضمین کرده است
[ترجمه گوگل]با این خرید شایسته، کتابخانه ملی حفاظت از یک مجموعه کارتوگرافی قابل توجه برای نسل های آینده را تضمین کرده است


کلمات دیگر: