1. Licking the calf love, parental love, deep as the sea.
[ترجمه ترگمان]با خیس کردن عشق، عشق پدری، عمیق به اعماق دریا
[ترجمه گوگل]لیسیدن عشق گوساله، عشق پدر و مادر، عمیق به دریا
2. Calf love does harm for youngers.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه ساق پا برای youngers مضر است
[ترجمه گوگل]عشق گربه برای جوانان آسیب می زند
3. This is undoubtedly your calf love; but for Beauty's sake show better taste next time.
[ترجمه ترگمان]بدون شک عاشق your؛ اما برای خاطر زیبایی، دفعه بعد مزه بهتری نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این بی تردید عشق تانک شماست اما به خاطر زیبایی، بار دیگر به شما نشان می دهد
4. Calf love, half love ; old love, cold love.
[ترجمه ترگمان]گوساله، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق است
[ترجمه گوگل]قوچ عشق، نیمه عشق؛ عشق قدیمی، عشق سرد
5. Amy and Kenneth are serious about their calf love although they are still young.
[ترجمه ترگمان]امی و کنت هر چند هنوز جوان هستند درباره عشق calf جدی هستند
[ترجمه گوگل]امی و کنت در مورد عشق گربه خود جدی هستند، گرچه هنوز جوان هستند
6. Now at forty and with three children, she still, sometimes, recalls her calf love at the age of
[ترجمه ترگمان]گاه در سن چهل و با سه فرزند، باز هم، گاه به خاطر می آورد که عشق گوساله را در سنین پیری به خاطر می آورد،
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در چهل و سه فرزند، او هنوز هم، گاهی اوقات، به یاد می آورد عشق گوساله خود را در سن
7. Now at 40 and with three children, she still sometimes recalls her calf love at the age of
[ترجمه ترگمان]در سن ۴۰ سالگی و با سه فرزند، او هنوز هم گاهی اوقات عشق گوساله خود را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در 40 سالگی و با سه فرزند، او هنوز هم گاهی اوقات عاشق سگ خود را در سن
8. Now at forty and with three children, she still, sometimes, recall her calf love at the age of
[ترجمه ترگمان]گاه به سن چهل و سه بچه، گاه گاه، گاه به یاد عشق کوچک خود را در آن سن به یاد می آورد،
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در چهل و سه فرزند، او هنوز هم گاهی اوقات عاشق سگ خود را در سن