معنی : یکی در میان، یکی در میان یا بشکل بودن، چلیپاوار قطع کردن
معانی دیگر : به صورت ضربدر بریدن، چلیپاسان بریدن، چلیپاسان کردن، صلیب شکل کردن، چلیپایی، تقاطع، یکی در میان یا بشکل gt;ضرب در lt; بودن
چلیپاوار قطع کردن، تقاطع، یکی در میان یا بهشکل>ضرب در< بودن، یکی در میان
decussate، چلیپاوار قطع کردن، یکی در میان، یکی در میان یا بشکل بودن