کلمه جو
صفحه اصلی

decussate


معنی : یکی در میان، یکی در میان یا بشکل بودن، چلیپاوار قطع کردن
معانی دیگر : به صورت ضربدر بریدن، چلیپاسان بریدن، چلیپاسان کردن، صلیب شکل کردن، چلیپایی، تقاطع، یکی در میان یا بشکل gt;ضرب در lt; بودن

انگلیسی به فارسی

چلیپاوار قطع کردن، تقاطع، یکی در میان یا به‌شکل>ضرب در< بودن، یکی در میان


decussate، چلیپاوار قطع کردن، یکی در میان، یکی در میان یا بشکل بودن


انگلیسی به انگلیسی

• intersecting, in the form of an x

مترادف و متضاد

یکی در میان (صفت)
decussate

یکی در میان یا بشکل بودن (صفت)
decussate

چلیپاوار قطع کردن (فعل)
decussate

پیشنهاد کاربران

decussate ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ضربدری 1
تعریف: ویژگی صوری بخش ها یا ساختارهایی از بدن انسان که از روی یکدیگر عبور می کنند


کلمات دیگر: