کلمه جو
صفحه اصلی

daybook


معنی : دفتر روزنامه، دفتر ثبت وقایع روزانه
معانی دیگر : دفتر خاطرات، دفتر وقایع روزانه، روزنامه، روزنامچه

انگلیسی به فارسی

دفتر روزنامه، دفتر ثبت وقایع روزانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a book for recording each day's events; diary.
مشابه: diary, log

(2) تعریف: an accountant's book for recording each day's transactions.
مشابه: book, ledger

• planner, daily planner book, datebook; journal
charge sheet; record of events which are written daily in a police station; journal

مترادف و متضاد

دفتر روزنامه (اسم)
blotter, journal, daybook, book of account

دفتر ثبت وقایع روزانه (اسم)
daybook

journal


Synonyms: album, datebook, diary, FilofaxTM, ledger, log, logbook, memo pad, notebook, record, scrapbook


جملات نمونه

1. He posted up his day book before going out.
[ترجمه ترگمان]قبل از بیرون رفتن کتاب روزانه اش را پست کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از خروج از کتاب روز خود پست کرد

2. In those days books had to be set by hand.
[ترجمه ترگمان]در آن روزها کتاب می بایست با دست تنظیم می شد
[ترجمه گوگل]در آن روز کتاب ها بایستی توسط دست تنظیم شود

3. Happy Valentine's Day Book World. Whoops!
[ترجمه ترگمان]دنیای روز ولنتاین مبارک! ووپس
[ترجمه گوگل]روز جهانی کتاب مبارک ولنتاین هوس

4. This is a Care Bears Lucky Day Book.
[ترجمه ترگمان]این یک کتاب روز خوش خرس ها است
[ترجمه گوگل]این کتاب مراقبت از خرس روز خوش شانس است

5. All purchases and sales records will be booked into Purchase Day Book and Sales Day Book respectively and will submit them to you at the beginning of each month.
[ترجمه ترگمان]تمام خریدها و رکوردهای فروش به ترتیب در کتاب روز خرید و روز فروش ثبت خواهند شد و آن ها را در ابتدای هر ماه به شما تقدیم خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تمام سوابق خرید و فروش در روز Book of Day Book و Book of Sales رزرو خواهد شد و آنها را در ابتدای هر ماه ارائه می دهند

6. Maybe a movie, maybe a handsome boy, maybe breaking up. . . above of all things may lead me to write something. Generally, my day book can use a lot of time.
[ترجمه ترگمان]شاید یک فیلم، شاید یک پسر خوش قیافه، شاید هم جدا شدن از همه چیزهایی که ممکن است مرا به نوشتن چیزی وادارد معمولا کتاب من خیلی زمان میبره
[ترجمه گوگل]شاید یک فیلم، شاید پسر خوش تیپ، شاید شکستن بالا از همه چیز ممکن است من را منجر به نوشتن چیزی است به طور کلی، کتاب روز من میتواند از زمان زیادی استفاده کند

7. What is the difference between current book cover design and past day book cover design?
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین طراحی پوشش کتاب فعلی و طراحی پوشش کتاب روز گذشته چیست؟
[ترجمه گوگل]تفاوت بین طراحی جلد کتاب کنونی و طرح جلد جلد کتاب چیست؟

8. When I am happy, I will forget that I have a day book.
[ترجمه ترگمان]وقتی خوشحالم، فراموش خواهم کرد که یک کتاب در روز دارم
[ترجمه گوگل]وقتی خوشحالم، فراموش خواهم کرد که من یک کتاب روز داشته ام

9. "Book " mentioned in the preceding paragraph refers to the general account, detailed account and day book and other auxiliary books.
[ترجمه ترگمان]\"کتاب\" که در پاراگراف قبل ذکر شد، به حساب کلی، حساب و کتاب روز و کتاب های جانبی دیگر اشاره دارد
[ترجمه گوگل]'کتاب' در پاراگراف قبل اشاره به حساب عمومی، حساب دقیق و روزنامه و سایر کتاب های کمکی است


کلمات دیگر: