کلمه جو
صفحه اصلی

capacious


معنی : وسیع، فراخ، گشاد، جادار، گنجا، گنجایش دار
معانی دیگر : توانا، قادر، کار آمد، وشکول، ( با of و to be) توانستن، قدرت داشتن، استعداد کاری را داشتن، واجد شرایط بودن، لایق، زبردست، ماهر، با عرضه و با جربزه، آماده، مستعد، دارای امکان چیزی، پرگنجایش، پرظرفیت

انگلیسی به فارسی

گنجا، جادار، گنجایش‌دار، گشاد، فراخ، وسیع


ظرفیت، وسیع، جادار، فراخ، گشاد، گنجا، گنجایش دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: capaciously (adv.), capaciousness (n.)
• : تعریف: able to contain a large amount; roomy.
مترادف: ample, commodious, expandable, roomy, spacious
متضاد: cramped, small
مشابه: big, expansive, extensible, extensive, great, huge, immense, large, massive, vast, voluminous, widespread

- Even his capacious closet could not hold all his suits.
[ترجمه بهروز مددی] حتی همچین کمد جاداری هم برای نگهداری همه لباساش کافی نبود.
[ترجمه ترگمان] حتی کمد capacious هم نمی توانست تمام کت و شلوارش را نگه دارد
[ترجمه گوگل] حتی گنجه کافی اش هم نمیتواند همه لباسهایش را نگه دارد

• spacious, roomy
something that is capacious has a lot of room; a formal word.

مترادف و متضاد

وسیع (صفت)
wide, large, comprehensive, ample, vast, extensive, immense, spacious, capacious, captious, champaign, roomy, far-reaching, panoramic, plausive

فراخ (صفت)
wide, quiet, ample, merry, spacious, capacious, gay

گشاد (صفت)
wide, spacious, capacious, broad, loose, slack

جادار (صفت)
large, spacious, capacious, roomy, commodious

گنجا (صفت)
capacious

گنجایش دار (صفت)
capacious

ample, extensive


Synonyms: abundant, broad, comfortable, commodious, comprehensive, dilatable, distensible, expandable, expansive, extended, generous, liberal, plentiful, roomy, sizable, spacious, substantial, vast, voluminous, wide


Antonyms: cramped, small, squeezed, tiny


جملات نمونه

1. a capacious suitcase
چمدان جادار

2. her overcoat had two capacious pockets
پالتو او دو جیب جادار داشت.

3. The van was capacious and he decided to fill up the space with a couple of sacks of fuel.
[ترجمه ترگمان]بارکش بزرگ بود و تصمیم گرفت فضایی را با چند کیسه سوخت پر کند
[ترجمه گوگل]این ون ظرفیت داشت و تصمیم گرفت فضا را با چند کیسه سوخت پر کند

4. The front door of the capacious old mansion stood open.
[ترجمه ترگمان]در جلویی عمارت بزرگ بزرگ باز بود
[ترجمه گوگل]درب ورودی عمارت غریب قدیم باز بود

5. It demands long leg bones, powerful muscles, capacious lungs.
[ترجمه ترگمان]این استخوان نیاز به استخوان های پا بلند، ماهیچه های قوی و ریه های قوی دارد
[ترجمه گوگل]این نیاز به استخوانهای پا بلند، عضلات قوی، رگهای خالی دارد

6. The rugged and capacious airframe offers plenty of scope for civilian operators.
[ترجمه ترگمان]بدنه بدنه قوی و حجیم، دامنه وسیعی را برای متصدیان غیر نظامی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]هواپیما ناهموار و با ظرفیت بسیار زیادی برای اپراتورهای غیر نظامی ارائه می دهد

7. The coat was capacious, a home to guns, and the boots were home to knives.
[ترجمه ترگمان]کتی بزرگ بود، خانه ای برای اسلحه و چکمه برای چاقو
[ترجمه گوگل]کت ظرفیت داشت، خانه ای برای اسلحه بود، و چکمه های خانه چاقو بود

8. People is chickenshit, hart is capacious.
[ترجمه ترگمان]مردم chickenshit، hart capacious
[ترجمه گوگل]مردم مرغ هستند، هارت ظرفیت دارد

9. The installation area must be capacious and clean, lay paper or pearl brocade on the ground to prevent it from contacting the ground directly during installation.
[ترجمه ترگمان]محل نصب باید بزرگ و تمیز باشد، کاغذ یا brocade pearl روی زمین قرار داده شود تا از تماس مستقیم با زمین در هنگام نصب جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]منطقه نصب باید ظرفیت و تمیز داشته باشد، کاغذ یا گلدوزی مروارید بر روی زمین برای جلوگیری از تماس مستقیم با زمین در هنگام نصب

10. Trolley Case has capacious storage room and fully multipurpose departments, detachable waterproof bag for washing items.
[ترجمه ترگمان]پرونده Trolley دارای اتاق نگهداری و چند منظوره کاملا چندمنظوره، یک کیسه ضد آب detachable برای شستن اشیا است
[ترجمه گوگل]مورد حمل و نقل مورد نیاز اتاق ذخیره سازی و اداری به طور کامل چند منظوره، کیسه ضد آب قابل جدا شدن برای شستن اقلام است

11. Fishing ground is capacious, the resourceful, sea curiosa that is exit HongKong and Macow produces fish base.
[ترجمه ترگمان]زمین ماهیگیری بزرگ، the، دریایی و دریایی است که از HongKong و Macow خارج می شود و base تولید ماهی می کند
[ترجمه گوگل]زمین های ماهیگیری جادار، جادار و جادار دریا است که خروج هنگ کنگ و ماکو زمین ماهی را تولید می کند

12. A capacious faux-raffia tote with plaited-leather handles and an optional shoulder strap reverses to reveal a coordinating shade on the back.
[ترجمه ترگمان]A faux - raffia با دسته های چرمی plaited و یک بند اختیاری از شانه، برای آشکار کردن یک سایه هماهنگی بر پشت، معکوس است
[ترجمه گوگل]یک روکش فاکس ریفیا با دستبند چرمی دستبند و یک بند شانه اختیاری به عقب می ریزد تا یک سایه هماهنگ در پشت نشان داده شود

13. Superior area environment provided capacious hinterland and vast space for the development of Macao economy.
[ترجمه ترگمان]فضای عالی منطقه وسیع و فضای وسیعی را برای توسعه اقتصاد ماکائو فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]محیط منطقه ای برتر محیطی وسیع و فضای وسیع را برای توسعه اقتصاد ماکائو فراهم می کند

14. Gradually his capacious chin encroached upon the borders of the white cravat.
[ترجمه ترگمان]به تدریج چانه اش به صورت کراوات سفیدش نفوذ کرد
[ترجمه گوگل]به تدریج چانه ی شلوغش بر مرزهای کوه سفید زده شد

15. His forehead is capacious and high, but square and heavy and unpleasantly shining.
[ترجمه ترگمان]پیشانی او بزرگ و بلند، اما مربع و سنگین و نامطبوع است
[ترجمه گوگل]پیشانی او ظرفیت و زیاد است، اما مربع و سنگین و ناخوشایند درخشان است

Her overcoat had two capacious pockets.

پالتو او دو جیب جادار داشت.


a capacious suitcase

چمدان جادار


پیشنهاد کاربران

جادار



کلمات دیگر: