کلمه جو
صفحه اصلی

canny


معنی : زیرک، عاقل، دارای عقل معاش
معانی دیگر : زرنگ و محتاط، زبردست، دانا و زرنگ، آب زیر کاه، صرفه جو، خوشبخت، (اسکاتلند) ملاحظه کار، ملایم و آرام، (انگلیس - محلی) خوب، عالی، (اسکاتلند) با زرنگی و احتیاط

انگلیسی به فارسی

زیرک، عاقل، دارای عقل معاش


عاقل، زیرک، دارای عقل معاش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: cannier, canniest
مشتقات: cannily (adv.), canniness (n.)
• : تعریف: difficult to fool or take advantage of; shrewd; wary; clever.
مترادف: astute, cagey, chary, clever, knowing, sharp, shrewd
متضاد: foolish, gullible, naive
مشابه: careful, cautious, discerning, judicious, keen, politic, prudent, smart, wary

- A canny used-car customer can tell when he or she is truly getting a good deal.
[ترجمه ترگمان] یک مشتری زیرک از ماشین های دست دوم می تواند به شما بگوید که چه وقت معامله خوبی را انجام می دهد
[ترجمه گوگل] مشتری کثیف از ماشین استفاده می تواند بگوید زمانی که او واقعا یک معامله خوب است
- A detective needs a canny mind.
[ترجمه ترگمان] یه کارآگاه به یه آدم عاقل نیاز داره
[ترجمه گوگل] یک کارآگاه نیاز به ذهن ضعیف دارد

• cautious; cunning, shrewd
someone who is canny is clever and able to think quickly.

مترادف و متضاد

زیرک (صفت)
brilliant, clever, sharp, nifty, parlous, smart, acute, keen, alert, shrewd, nimble, cunning, adroit, agile, versatile, insinuating, astute, designing, sagacious, subtile, subtle, knowledgeable, gash, perspicacious, canny, wily, resourceful, elusive

عاقل (صفت)
wise, sage, sober, witty, gash, canny, oracular, sapiential

دارای عقل معاش (صفت)
canny

clever, artful


Synonyms: able, acute, adroit, astute, cagey, careful, cautious, circumspect, cunning, dexterous, discreet, foxy, frugal, having fancy footwork, hep, ingenious, intelligent, judicious, knowing, nimble-witted, perspicacious, prudent, quick, quick-witted, sagacious, shrewd, skillful, slick, slippery, sly, smart, smooth, street smart, streetwise, subtle, wary, watchful, wise, with it, worldly-wise


Antonyms: foolish, inept, silly


جملات نمونه

1. churchill was a canny politician
چرچیل سیاستمدار زبردستی بود.

2. Johnson was plainly a canny individual.
[ترجمه ترگمان]جانسن به سادگی یک فرد زیرک بود
[ترجمه گوگل]جانسون به طرز شگفت انگیزی بود

3. The canny Premier covered his back by pointing out that he was of Scottish stock.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر زیرک با اشاره به اینکه او از سهام اسکاتلند است، پشتش را پوشاند
[ترجمه گوگل]Premier Premier با پشت سر گذاشتن این موضوع که سهامش در اسکاتلند بود، پشت سر گذاشت

4. These salesmen are a canny lot.
[ترجمه ترگمان]این فروشندگان بسیار زیرک هستند
[ترجمه گوگل]این فروشندگان بسیار شگفت انگیز هستند

5. He was far too canny to risk giving himself away.
[ترجمه ترگمان]اون اونقدر عاقل بود که بتونه خودشو به خطر بندازه
[ترجمه گوگل]او خیلی ممنون بود که بتواند خود را دور کند

6. He has shown himself to be a canny operator in wage negotiations.
[ترجمه ترگمان]او خود را یک اپراتور زیرک در مذاکرات حقوقی نشان داده است
[ترجمه گوگل]او خود را نشان داده است که یک اپراتور کثیف در مذاکرات دستمزد است

7. Perhaps a canny distributor will see possibilities for three trendy niche markets, Japanism, environmentalism and feminism.
[ترجمه ترگمان]شاید توزیع کننده زیرک امکان سه بازار مناسب مد روز، Japanism، environmentalism و فمینیسم را ببیند
[ترجمه گوگل]شاید یک توزیع کننده کثیف امکانات سه بازار مرسوم، جغرافیایی، محیط زیست و فمینیسم را ببیند

8. The market even proved it was more canny than the pollsters by climbing 43 points on polling day itself.
[ترجمه ترگمان]بازار حتی ثابت کرد که بیش از نظرسنجی از ۴۳ امتیاز در روز رای گیری، باهوش تر از نظرسنجی هستند
[ترجمه گوگل]بازار حتی حاکی از این بود که با افزایش 43 درصدی در روز انتخابات، نسبت به نظرسنجی ها بیشتر شبیه بود

9. Nerve cells, canny little things, recycle their neurotransmitters.
[ترجمه ترگمان]سلول های عصبی، زیرک و زیرک، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند
[ترجمه گوگل]سلول های عصبی، چیزهای کوچکی کوچک، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند

10. He had real charm, which made canny figures such as Tolkien distrust him.
[ترجمه ترگمان]او جاذبه واقعی داشت که figures را مانند Tolkien به او بدگمان می کرد
[ترجمه گوگل]او جذابیت واقعی داشت، که چهره های شگفت انگیز مانند Tolkien را بی اعتبار ساخت

11. Robinson has benefited from some canny marketing.
[ترجمه ترگمان]Robinson از برخی بازاریابی زیرک بهره مند شده است
[ترجمه گوگل]رابینسون از برخی از بازاریابی کینو استفاده کرده است

12. Canny trading played a big part in making the Orioles so formidable.
[ترجمه ترگمان]تجارت canny نقش بزرگی را ایفا می کرد که این همه مخوف بود
[ترجمه گوگل]معامله گران قیمتی در ساخت اوریولز تا حد زیادی توانستند نقش مهمی داشته باشند

13. The Canny Man's A free house boasting no change in the last 110 years.
[ترجمه ترگمان]خانه آزاد مرد Canny در ۱۱۰ سال گذشته هیچ تغییری نکرده است
[ترجمه گوگل]یک خانه آزاد Canny Man که هیچ تغییری در 110 سال گذشته ندارد

14. Pete Chambers is a canny fellow. Not one to miss an opportunity.
[ترجمه ترگمان]پتی چمبرز یک آدم زیرک است کسی نیست که یک فرصت را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]پیت چمبرز یک همسایه شگفت انگیز است کسی که فرصت ندارد

15. If nothing else, Annaud proves himself a canny casting director with this movie.
[ترجمه ترگمان]اگه چیز دیگه ای نباشه، Annaud خودش رو با این فیلم ثابت می کنه
[ترجمه گوگل]اگر هیچ چیز دیگر، Annaud خود را یک کارگردان کمان ریخته گری با این فیلم ثابت می کند

Churchill was a canny politician.

چرچیل سیاستمدار زبردستی بود.


اصطلاحات

ca'canny

1- (اسکاتلند) با احتیاط رفتن 2- (انگلیس) کند‌کننده


پیشنهاد کاربران

زیرک/زرنگ و محتاط

Given Netanyahu’s 💥canny💥 political skills and determination to undermine the coalition, anything could happen in the roughly eight to 10 days before the Knesset votes

POLITICO. com@


کلمات دیگر: