کلمه جو
صفحه اصلی

bandit


معنی : راهزن، قطاعالطریق
معانی دیگر : دزد سرگردنه، مشتنگ، سارق مسلح

انگلیسی به فارسی

راهزن، دزد سرگردنه، قطاع‌الطریق، دزد، گول‌زن، استثمارگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bandits, banditti
(1) تعریف: a robber, esp. a member of a band that robs travelers and vehicles en route.
مترادف: brigand, outlaw, robber, thief
مشابه: buccaneer, corsair, footpad, highwayman, hijacker, pirate, road agent, Viking

(2) تعریف: any outlaw who robs.
مترادف: brigand, burglar, outlaw, robber, thief
مشابه: buccaneer, cat burglar, corsair, desperado, footpad, highwayman, marauder, pickpocket, pirate, plunderer, ripoff, safecracker, sneak thief

(3) تعریف: one who takes unfair advantage of others, esp. in business dealings; swindler; cheat.
مترادف: bilk, cheat, crook, fraud, swindler
مشابه: con man, confidence man, fleecer, impostor, sharper

• brigand, outlaw, robber, thief; enemy aircraft
a bandit is an armed robber.

مترادف و متضاد

راهزن (اسم)
robber, bandit, brigand, freebooter, scamp

قطاع الطریق (اسم)
bandit

thief


Synonyms: brigand, criminal, crook, desperado, forager, gangster, gunperson, highwayperson, hijacker, holdup person, hooligan, marauder, mobster, outlaw, pillager, pirate, plunderer, racketeer, raider, ravager, robber, villain


Antonyms: law, police


جملات نمونه

1. in which direction did the bandit go?
راهزن کدام ور رفت ؟

2. The bandit kicked at the legs of Jack.
[ترجمه ترگمان]راهزن به پاهای جک لگد زد
[ترجمه گوگل]راهزن به پاهای جک لگد زد

3. Two of the villagers finished off the bandit.
[ترجمه امین] دو نفر از روستاییان راهزن را کشتند.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از روستاییان راهزن را به پایان رساندند
[ترجمه گوگل]دو نفر از اهالی روستا راهزن را تمام کردند

4. The bandit chief surrendered himself to despair and took his own life.
[ترجمه ترگمان]رئیس زندان خود را تسلیم نومیدی کرد و زندگی خود را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]رئیس راهزن خود را به ناامیدی تسلیم کرد و جان خود را گرفت

5. The bandit struggled desperately.
[ترجمه ترگمان]راهزن با درماندگی دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]راهزن ناامیدانه مبارزه می کرد

6. The bandit bared his teeth in an insolent smile.
[ترجمه ترگمان]راهزن با لبخندی گستاخ دندان هایش را نشان داد
[ترجمه گوگل]راهزن با لبخندی گستاخانه دندانهایش را برهنه کرد

7. The policemen concluded that the same bandit probably had pulled all three holdups.
[ترجمه ترگمان]ماموران پلیس به این نتیجه رسیدند که این راهزن احتمالا هر سه holdups را کشیده بوده است
[ترجمه گوگل]پلیس به این نتیجه رسید که احتمالاً همان راهزن هر سه بازداشت را کشانده است

8. The bandit gunned the guards down.
[ترجمه ترگمان]راهزن، نگهبانان را به ضرب گلوله از پای درآورد
[ترجمه گوگل]راهزن نگهبانان را به پایین شلیک کرد

9. Her eyes were walled up by the bandit.
[ترجمه ترگمان]چشمان او با آن راهزن به دیوار کشیده شد
[ترجمه گوگل]چشمانش توسط راهزن محصور شد

10. She aimed a pistol at the bandit point - blank.
[ترجمه ترگمان]او هفت تیر را به سمت سر راهزن نشانه گرفت
[ترجمه گوگل]او یک اسلحه را در نقطه راهزن قرار داد - خالی

11. The difference between a bandit and a patriot is a good press agent.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین یک راهزن و یک وطن پرست یک عامل مطبوعاتی خوب است
[ترجمه گوگل]تفاوت راهزن و میهن پرست یک عامل مطبوعاتی خوب است

12. The aging pirate king facing the youthful bandit prince-patriarch against upstart - monarch against usurper.
[ترجمه ترگمان]پادشاه پیر پیر در مقابل the جوان upstart علیه غاصب تاج و تخت سلطنت به سر می برد
[ترجمه گوگل]پادشاه دزدان دریایی سالخورده با شاهزاده ی پاتریارخ، جوانب دزدان دریایی علیه قیام - پادشاه در برابر غاصب

13. A comparatively new variety, Bandit, also impressed with yielding ability.
[ترجمه ترگمان]تنوع نسبتا جدید، Bandit نیز تحت تاثیر توانایی تسلیم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]یک نوع نسبتاً جدید ، Bandit ، نیز با توانایی تولید تحت تأثیر قرار گرفت

14. In the figure of the bandit Joaquin Murieta, Californians of all races joined together to create a fable of payback.
[ترجمه ترگمان]در تصویر \"Joaquin Murieta\"، \"Joaquin Murieta\" (Joaquin Joaquin)، Californians تمام نژادها به هم ملحق شدند تا یک افسانه درآمد ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]در شکل راهزن Joaquin Murieta ، مردم کالیفرنیا از هر نژاد به هم پیوستند و افسانه بازپرداخت را ایجاد کردند

caravan roads were infested with bandits.

راهزنان در راه‌های کاروان رو غوغا می‌کردند.


banditry and murder.

راهزنی و آدم‌کشی.


پیشنهاد کاربران

راهزن
دزد مسلح

Thiefدزد

سلام، در بیش تر مواقع شاید ۹۵ درصد مواقع به معنی راهزن هستش در اون ۵ درصد هم به معنی دزد سر گردنه یا کسی که راه رو میبنده هست. مثال:

Buses driving through the mountains have been attacked by bandits=به اوتوبوس هایی که از کوه عبور می کنند توسط راهزنان حمله شده است.

موفق باشید!^^

bandit ( علوم نظامی )
واژه مصوب: هواخصم
تعریف: هواپیمای شناسایی شدة دشمن دست کم توسط یک فروند از اعضای پرواز خودی

۱ـ تبهکار، شریر؛ جنایت پیشه
۲ـ رهزن؛ دزد


کلمات دیگر: