1. I would spend hours daydreaming about a house of my own.
[ترجمه hoora] من ساعت هارو با خیالبافی درباره خونه ای که مال خودم باشه گذروندم
[ترجمه ترگمان]ساعت ها درباره خانه خودم خیال بافی می کردم
[ترجمه گوگل]من ساعت ها در مورد خانه ای از خودم صرف می کنم
2. What are you daydreaming about? There's work to be done.
[ترجمه A.A] تو چه عالمی هستی؟ یک کاری هست باید انجام بشه
[ترجمه ترگمان]در مورد چی داری خیال بافی می کنی؟ کاری هست که باید انجام بشه
[ترجمه گوگل]در مورد چی فکر میکنید؟ کار باید انجام شود
3. I was just daydreaming. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]داشتم خیال بافی می کردم فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]من فقط خیالپرداز بودم فرهنگ لغت جمله
4. Stop daydreaming and get on with your work!
[ترجمه ترگمان]خیال بافی نکنید و کارتان را ادامه بدهید!
[ترجمه گوگل]روزمرگی را متوقف کنید و با کار خود ادامه دهید
5. Beguiled by the warm day,the children fell to daydreaming.
[ترجمه ترگمان]در آن روز گرم، بچه ها در خواب و خیال فرو رفتند
[ترجمه گوگل]روزهای گرم و خسته کننده، بچه ها به ذهنم خطور کردند
6. The novel fan is always daydreaming and sometimes under the delusion that he becomes Napoleon.
[ترجمه ترگمان]یکی از طرفداران جدید، همیشه در خیال خیال بافی است و گاه دچار توهم می شود که ناپلئون می شود
[ترجمه گوگل]طرفدار رمان همیشه افکار و گاهی اوقات تحت توهم است که او ناپلئون می شود
7. On one end is daydreaming, on the other, multiple personality.
[ترجمه ترگمان]در یک طرف، در حال خیال بافی و در طرف دیگر، شخصیت چندگانه است
[ترجمه گوگل]در یک طرف در حال فکر کردن است، از سوی دیگر، شخصیت چندگانه
8. You crumple the paper and begin daydreaming to ease the frustration.
[ترجمه ترگمان]شما کاغذها را پاره می کنید و در خیال رویاهای خود را برای تسکین ناامیدی آغاز می کنید
[ترجمه گوگل]کاغذ را خرد میکنید و شروع به قحطی میکنید تا سرخوردگی را تسکین دهید
9. You get ideas from daydreaming. You get ideas from being bored. You get ideas all the time. The only difference between writers and other people is we notice when we're doing it. Neil Gaiman
[ترجمه ترگمان]شما ایده ها را از خیال بافی بیرون می آورید شما ایده ها را از کسل شدن به دست می آورید همیشه ایده ها را به دست می آورید تنها تفاوت میان نویسندگان و افراد دیگر زمانی است که ما این کار را انجام می دهیم نیل Gaiman
[ترجمه گوگل]شما ایده های خیال بافی را دریافت می کنید شما ایده هایی از خسته شدن می کنید ایده های شما تمام وقت است تنها تفاوت بین نویسندگان و افراد دیگر، وقتی متوجه شدیم، متوجه می شویم نیل گیمان
10. Carol sat at her desk, daydreaming about meeting Mel Gibson.
[ترجمه ترگمان]\" کارول در پشت میزش نشسته بود و در مورد ملاقات با مل گیبسون در حال خیال بافی بود
[ترجمه گوگل]کارول در میز خود نشسته و لحظه شماری کرد تا درباره ملاقات گیلسون ملاقات کند
11. Many hours may be spent daydreaming about meeting the ideal boyfriend and falling in love.
[ترجمه ترگمان]ممکن است ساعات زیادی در مورد ملاقات با دوست پسر ایده آل و عاشق شدن در عشق سپری شود
[ترجمه گوگل]ساعت های زیادی ممکن است در حال خوابیدن در مورد ملاقات دوست پسر ایده آل و سقوط در عشق صرف
12. Daydreaming, maybe, or closing her eyes for an instant, or stretching out to absorb the fine morning sun.
[ترجمه ترگمان]یا شاید هم برای یک لحظه چشمانش را ببندد یا آن که آفتاب صبحگاهی را جذب کند
[ترجمه گوگل]در حین خواب، شاید، یا چشمهایش را برای یک لحظه بسته شدن یا کشیدن برای جذب خورشید صبح مناسب
13. In this sense, daydreaming is purposeful - not merely a random response to a superfluity of mentally unoccupied time: Daydreaming?
[ترجمه ترگمان]در این حالت، خیال بافی هدفمند است - نه صرفا یک پاسخ تصادفی به یک پاسخ تصادفی از یک زمان خالی ذهنی: Daydreaming؟
[ترجمه گوگل]در این معنا، افکار پوچ هدفمند است - نه صرفا یک پاسخ تصادفی به سرگردان بودن زمان ذهنی غیرفعال: روزی شیطان؟
14. Those who have been daydreaming or carving their initials into the desktops sit up.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در خواب و یا حکاکی کردن حروف اول نام خود را در the نصب کرده اند
[ترجمه گوگل]کسانی که روزمرگی و یا حروف انگلیسی خود را به دسکتاپ می اندازند، نشسته اند
15. B: Let's stop daydreaming and come back to earth.
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]B: بیایید مانع از خوابیدن و برگشتن به زمین شود