1. Clothing included linen shirts, decorated caftans, aprons, stockings, and headdresses of felt and leather.
[ترجمه ترگمان]پوشاک عبارت بود از پیراهن های نخی، caftans تزیین شده، جوراب، و آرایش موی سر و چرم
[ترجمه گوگل]لباس ها شامل پیراهن های کتانی، کافمن های تزئینی، پیش بند، جوراب ساق بلند و سرامیک های پارچه ای و چرم است
2. He asked if I had a caftan he could borrow.
[ترجمه ترگمان]او از من پرسید که آیا می توانم اطلاعاتی داشته باشم که می تواند قرض بگیرد یا نه
[ترجمه گوگل]او پرسید که آیا من یک کاپتان داشتم که بتواند قرض بگیرد
3. He was wearing some sort of brown caftan.
[ترجمه ترگمان] اون یه مدل موی قهوه ای رنگی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او کافانت قهوه ای قهوه ای داشت
4. It was more like a giant caftan than anything else.
[ترجمه ترگمان]بیشتر شبیه یک غول giant از هر چیز دیگر بود
[ترجمه گوگل]این بیشتر شبیه یک کافانت غول پیکر نسبت به هر چیز دیگری بود
5. Oh, tell me i get a free caftan, tell me!
[ترجمه ترگمان]! اوه، بهم بگو که آزاد شدم، بهم بگو
[ترجمه گوگل]اوه، به من بگو که من یک کافان آزاد دارم، به من بگو!
6. Anna looked tanned and majestic in her linen caftan.
[ترجمه ترگمان]آنا برنزه و با شکوه به لباس کتانی خود نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آنا در کافان کتانی خیس و براقش نگاه می کند
7. A few side dishes like this, combined with some fatty hot dogs, hamburgers, potato chips, and ice cream, and bathing-suit season can become caftan season before you know it.
[ترجمه ترگمان]چند غذاهایی مانند این، همراه با برخی سگ های داغ چرب، همبرگر، چیپس سیب زمینی و بستنی و یک فصل لباس شنا می تواند فصل caftan باشد قبل از این که شما آن را بدانید
[ترجمه گوگل]چند غذای جانبی مانند این، همراه با برخی از سگ های گرم چربی، همبرگر، چیپس سیب زمینی و بستنی و فصل حمام کردن کافین می توانند قبل از اینکه شما آن را بدانید، فصل کافانت می شود
8. The Ket wore a type of loose-fitting robe or caftan unlike any found elsewhere in the northern taiga.
[ترجمه ترگمان]کت کت، بر خلاف هر جای دیگری که در taiga شمالی یافت می شد، پیراهنی گشاد و گشاد به تن داشت
[ترجمه گوگل]کت یکی از انواع خیمه ای یا کافانت بود که بر خلاف هر کشوری دیگر در شمال تاگا یافت می شد
9. You should have seen how puzzled the dromedary looked, and how the merchant drew his caftan over his head.
[ترجمه ترگمان]تو باید می دیدی که شتر dromedary چقدر گیج و متحیر به نظر می رسید، و چگونه بازرگان caftan را روی سر خود کشیده بود
[ترجمه گوگل]شما باید متوجه شده باشید که چطور خرگوش نگاه کرد و چگونه تاجر کاپتان خود را روی سرش کشید