کلمه جو
صفحه اصلی

call down


معنی : سرزنش کردن، ملامت کردن، تحقیر کردن
معانی دیگر : حساب سپرده ی دیداری (عندالمطالبه)، 1- (به خدا و کائنات) روآوردن 2- (عامیانه) سخت نکوهش کردن، عیبجویی و بازخواست کردن

انگلیسی به فارسی

دعا کردن، از خدا طلب کردن


تماس بگیرید، تحقیر کردن، سرزنش کردن، ملامت کردن


مترادف و متضاد

سرزنش کردن (فعل)
snub, snap, blame, reproach, haze, censure, trounce, rebuke, berate, scold, upbraid, chide, twit, reprove, call down, taunt, jack, objurgate, dispraise, vituperate, reprimand, reprehend, tongue-lash

ملامت کردن (فعل)
blame, reproach, rebuke, upbraid, reprove, call down

تحقیر کردن (فعل)
humiliate, score, call down, despise, cheapen, vilipend

Pray for; to request from God


جملات نمونه

1. You newcomers call down there the Lower Forty-eight.
[ترجمه ترگمان]شما تازه به اون پایین زنگ زدین، اون پایین، چهار - هشت
[ترجمه گوگل]تازه واردان شما پایین پایین تر از چهل و هشت نفر را صدا می زنند

2. All he can do is call down to the sheriff in Baudette.
[ترجمه ترگمان] تنها کاری که میتونه بکنه اینه که با کلانتر \"Baudette\" تماس بگیره
[ترجمه گوگل]همه او می تواند انجام شود تماس به کلانتر در Baudette

3. Then I heard him call down from the attic for me to open the stairs door wide.
[ترجمه ترگمان]بعد صدای او را شنیدم که از زیر شیروونی به من زنگ زد تا در را باز کنم
[ترجمه گوگل]سپس من شنیدم که او از اتاق زیر شیروانی می پرسد که درب پله ها را باز می کند

4. Why should they weep upon my hand and call down the blessings of God upon me?
[ترجمه ترگمان]چرا باید روی دست من گریه کنند و دعای خیر خداوند را بر من تحمیل کنند؟
[ترجمه گوگل]چرا آنها بر من غبطه می خورند و نعمت های خدا را بر من می خوانند؟

5. Hubert decided to call down the famous film star because the latter had insulted his wife.
[ترجمه ترگمان]Hubert تصمیم گرفت ستاره مشهور سینما را به این دلیل که به همسرش توهین کرده بود، رد کند
[ترجمه گوگل]هوبرت تصمیم گرفت تا ستاره مشهور فیلم را به خاطر اینکه دومین همسرش را به قتل رسانده بود، فراخواند

6. Don't call down the gods, they can't save you.
[ترجمه ترگمان]خدایان رو صدا نکن، اونا نمی تونن تو رو نجات بدن
[ترجمه گوگل]خدایان را بیابید، آنها نمیتوانند شما را نجات دهند

7. If you don't change your ways, you'll call down the wrath of God upon yourself.
[ترجمه ترگمان]اگر شما راه خود را تغییر ندهید، خشم خداوند را به خودتان فرا خواهید گرفت
[ترجمه گوگل]اگر راه های خود را تغییر ندهید، خشم خدا را به خودتان می آورید

8. The teacher wanted to call down the student for interrupting But he didn't.
[ترجمه ترگمان]معلم می خواست دانش آموز را برای قطع کردن صحبت صدا بزند اما او این کار را نکرد
[ترجمه گوگل]معلم می خواست که دانش آموز را برای قطع شدن فراخواند اما او این کار را نکرد

9. To take a liberty would call down her Majesty's wrath.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن آزادی، خشم اعلی حضرت را فرا می خواند
[ترجمه گوگل]برای آزادی، خشم اعلیحضرت او را فرا میگیرد

10. A gentleman should call down any man who is rude to his wife.
[ترجمه ترگمان]یک آقا باید هر مردی را که با زنش بدرفتاری می کند، صدا بزند
[ترجمه گوگل]نجیب زاده باید هر مردی را که به همسرش بی ادب است دعوت کند

11. In 1895 Sunderland was added to the ports of call down the East Coast now being served by four steamers.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۹۵، ساندرلند به بنادر دریای شرقی افزوده شد که در حال حاضر چهار کشتی بخار در آن خدمت کرده بودند
[ترجمه گوگل]در سال 1895 ساندرلند به بنادر فراخوان ساحل شرقی که اکنون توسط چهار بخار اداره می شود، اضافه شد

12. He wanted to scream and shout, beat the wall and call down the forces of destruction.
[ترجمه ترگمان]او می خواست جیغ بکشد و فریاد بزند، دیوار را شکست و نیروهای تخریب را فرا بخواند
[ترجمه گوگل]او می خواست به فریاد و فریاد، ضرب و شتم دیوار و کاهش نیروهای تخریب

13. He spoke softly, as though any loudness here would call down trouble.
[ترجمه ترگمان]به نرمی حرف می زد، انگار هر صدایی بلندتر از این به دردسر می افتاد
[ترجمه گوگل]او به آرامی صحبت کرد، همانطور که هر صدایی در اینجا مشکل را فراخوانی می کند

14. I wondered what on earth this Mencken had done to call down upon him the scorn of the South.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که این Mencken چه کاری انجام داده است که تحقیر جنوب را به او تحمیل کند
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که این مانهکنان چه چیزی روی زمین انجام داده بودند تا از غم و اندوه جنوب سوء استفاده کنند

پیشنهاد کاربران

در مال و سرمایه گذاری هم معنی با لغت drawn down

سرزنش کردن


کلمات دیگر: