کلمه جو
صفحه اصلی

cartographer


معنی : نقشه کش
معانی دیگر : (کسی که کارش تهیه ی نقشه و نمودار است) نقشه نگار، نمودارنگار، طراح

انگلیسی به فارسی

نقشه‌کش، طراح


انگلیسی به انگلیسی

• mapper, mapmaker
a cartographer is a person whose job is drawing maps.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] رسام
[زمین شناسی] نقشه کش، طراح، رسام

مترادف و متضاد

نقشه کش (اسم)
draftsman, cartographer, planner, plotter, tracer

جملات نمونه

1. Find a good cartographer. Though his maps may cost more, they are extremely accurate.
[ترجمه ترگمان]یک نقشه خوب پیدا کنید اگر چه نقشه های او ممکن است هزینه بیشتری داشته باشند، اما بسیار دقیق هستند
[ترجمه گوگل]یک کارتوگراف خوب پیدا کنید اگرچه نقشه هایش ممکن است بیشتر باشد، اما بسیار دقیق هستند

2. Cartographer is a simple, efficient object relational mapper engine. It provides rapid access to relational data using lightweight data and factory java objects.
[ترجمه ترگمان]cartographer یک موتور mapper شی گرا ساده و کارآمد است این سیستم دسترسی سریع به داده های ارتباطی با استفاده از داده های سبک و اشیا جاوا را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]Cartographer یک موتور نقشه برداری ارتباطی ساده و کارآمد است این دسترسی سریع به داده های ارتباطی را با استفاده از داده های سبک وزن و اشیاء جاوا کارخانه فراهم می کند

3. A cartographer is a person whose job is drawing maps.
[ترجمه ترگمان]یک سرپرست فردی است که شغلش را ترسیم می کند
[ترجمه گوگل]یک کارتوگراف شخصی است که کار نقشه کشیدن است

4. Cartographer Andy Woodruff documents all the places he goes, resulting in the pretty map above.
[ترجمه ترگمان]اندی اندی مستند تمام مکان هایی که او می رود را مستند می کند و در نتیجه به نقشه زیبایی بالا می رود
[ترجمه گوگل]کارتوگراف اندی وودروف، تمام مکانهایی را که میگذرد، مدارک و اسناد بالا را نشان میدهد

5. Press, the only national cartographer in China, has a mere 20people in its electronic-mapping division.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات، تنها cartographer ملی چین، تنها ۲۰ نفر را در بخش نقشه برداری الکترونیکی خود دارد
[ترجمه گوگل]مطبوعات، تنها کارتنوگرافی ملی در چین، تنها 20 نفر در بخش الکترونیک نقشه برداری خود دارد

6. Cartographer is a simple, efficient object relational mapper engine.
[ترجمه ترگمان]cartographer یک موتور mapper شی گرا ساده و کارآمد است
[ترجمه گوگل]Cartographer یک موتور نقشه برداری ارتباطی ساده و کارآمد است

7. In August 183 a young German cartographer named Robert Schomburgk arrived in Georgetown, the capital of British Guiana, to begin an epic journey on behalf of the Royal Geographical Society.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۳، یک سرپرست جوان آلمانی به نام رابرت Schomburgk در جورج تاون، پایتخت گویان بریتانیا، وارد شد تا سفری حماسی به نمایندگی از انجمن سلطنتی جغرافیا آغاز کند
[ترجمه گوگل]در اوت 183، یک کارت شناس زن جوان آلمانی به نام رابرت شومبورک به جورجتاون، پایتخت گویان بریتانیا، وارد شد تا سفر حماسی را از طرف انجمن جغرافیایی سلطنتی آغاز کند

8. Flemish cartographer who developed the Mercator projection ( 1568 ).
[ترجمه ترگمان]cartographer Flemish، که طرح Mercator (۱۵۶۸)را توسعه داد (۱۵۶۸)
[ترجمه گوگل]کارتوگراف فلامیس که طرح رندر مارشاتور (1568) را توسعه داد

9. Suppose you're a cartographer or geographic information system (GIS) professional, working on behalf of one, or an advanced hobbyist and want to bring in multiple datasets from a variety of sources.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که شما یک cartographer یا سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)هستید، به نمایندگی از یک یا حوزه کاری کار می کنید و می خواهید مجموعه داده های چندگانه را از منابع مختلف وارد کنید
[ترجمه گوگل]فرض کنید شما یک نقشه گیرنده یا سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) حرفه ای هستید، که از طرف یک یا یک سرگرمی پیشرفته کار می کند و می خواهید چندین مجموعه داده را از منابع مختلف وارد کنید

10. When it comes to drawing a road map of the brain, disease is often the best cartographer.
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به کشیدن نقشه راه مغز می رسد، بیماری اغلب بهترین نقشه کش است
[ترجمه گوگل]وقتی به رسم نقشه جاده مغز می رود، بیماری اغلب بهترین کارتوگرافی است

11. By the early 1760s he lived in Derby and had launched a career as a cartographer.
[ترجمه ترگمان]در اوایل ۱۷۶۰ (۱۷۶۰)، او در داربی زندگی کرد و شغل خود را به عنوان یک سرپرست به راه انداخت
[ترجمه گوگل]اوایل اوایل دهه 60 میلادی در دربی زندگی میکرد و یک کارگردان به عنوان یک کارتوگراف کار گذاشته بود

12. It all looks simple on paper, but weathered roads show blatant disregard for the intentions of cartographers.
[ترجمه ترگمان]همه اینها بر روی کاغذ ساده به نظر می رسند، اما جاده های فرسوده، بی توجهی آشکار به مقاصد of را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این همه به نظر ساده بر روی کاغذ، اما جاده های weathered نشان می دهد نادیده گرفتن شدید برای اهداف نقشه کاران

13. In me the glory motive lingered sufficiently to prevent my contemplating a career as a cartographer or stamp dealer, despite those substantive interests.
[ترجمه ترگمان]در من، انگیزه افتخار به قدر کافی درنگ کرد تا به رغم منافع حقیقی، یک شغل را به عنوان یک cartographer یا یک فروشنده نشان دهم
[ترجمه گوگل]در انگلستان انگیزه شکوه به اندازه کافی برای جلوگیری از فکر من به عنوان کارگزار کارتوگراف یا فروشنده تمبر وجود دارد، با وجود این منافع اساسی

14. Subjective judgments based on frequency graphs vary greatly from cartographer to cartographer.
[ترجمه ترگمان]قضاوت ذهنی براساس نمودارهای فرکانسی، تا حد زیادی از سرپرست گرفته تا نقشه کش متفاوت است
[ترجمه گوگل]قضاوت های ذهنی براساس نمودارهای فرکانس بسیار متفاوت از کارتوگرافی تا کارتوگراف است

پیشنهاد کاربران

cartographer ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: نقشه‏نگار
تعریف: کارشناس و متخصص نقشه‏نگاری


کلمات دیگر: