1. International trading patterns, debasement and changing money supply, demographic and climatic change may all influence the behaviour of prices.
[ترجمه ترگمان]الگوهای تجاری بین المللی، تنزل و تغییر تامین مالی، تغییرات جمعیتی و آب و هوایی ممکن است همگی بر رفتار قیمت تاثیر بگذارند
[ترجمه گوگل]الگوهای تجارت بین الملل، کاهش ارزش و تغییر عرضه پول، تغییر جمعیت و اقلیمی ممکن است بر رفتار قیمت تاثیر بگذارد
2. "Gold is a flight from currency debasement," BNYM's Derrick said.
[ترجمه ترگمان]دریک گفت: \" طلا یک پرواز از debasement ارز است \"
[ترجمه گوگل]Derrick BNYM می گوید: 'طلا یک پرواز است از نقص ارز '
3. There will be no debasement of quality.
[ترجمه ترگمان]هیچ پستی و پستی در کیفیت وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]هیچ کیفیتی نخواهد داشت
4. The history of seigniorage debasement of the coinage under the Roman emperors.
[ترجمه ترگمان]تاریخ of تنزل سکه در زیر امپراطوران روم
[ترجمه گوگل]تاریخ انقراض دزدی از سکه در زیر امپراطورهای رومی
5. You will achieve strong ability service. We will help you design ratepaying, reasonable tax mitigation, debasement of money ullage, which display our work efficiency.
[ترجمه ترگمان]شما به سرویس توانایی قوی خواهید رسید ما به شما در طراحی ratepaying، کاهش مالیات منطقی، تنزل فضای خالی پول که کارایی کار ما را نمایش می دهند، کمک خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]شما به خدمات توانمند قوی دست خواهید یافت ما به شما کمک می کنیم نرخ های پرداخت، کاهش معوقات مالی، کاهش ارزش پول، که کارآیی کار ما را نشان می دهد، طراحی کنیم
6. It has to do with the structure of the traditional family in these regions, with its debasement and with the disenfranchisement of women.
[ترجمه ترگمان]این کار باید با ساختار خانواده سنتی در این مناطق با خفت و با the زن انجام شود
[ترجمه گوگل]این امر با ساختار خانواده سنتی در این مناطق همراه است، با انحطاط آن و از بین بردن زنان
7. Associating with people like Li Mei - t'ing and Ku Er - chien was such a shameful debasement.
[ترجمه ترگمان]معاشرت با مردم مثل لی می Mei و کوک لوکس … او واقعا باعث خواری و خواری بود
[ترجمه گوگل]همکاری با افرادی مانند لی متیینگ و کو Er - chien چنین خجالت زده بود
8. The image of Confucius had been become indistinguish in different voice of praise and debasement.
[ترجمه ترگمان]تصویر کنفسیوس در صدای مختلفی از ستایش و خفت پیچ خورده بود
[ترجمه گوگل]تصویر کنفوسیوس در صدای متفاوتی از ستایش و خجالت زدن تفاوت پیدا کرده است
9. If current policies are continued, there is a real threat of a debasement of the currency.
[ترجمه ترگمان]اگر سیاست های کنونی ادامه یابد، یک تهدید واقعی از تنزل ارزش پول وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر سیاستهای فعلی ادامه پیدا کند، تهدیدی جدی برای کاهش ارزش پول وجود دارد
10. Investors are turning to gold because of fears of long-term inflation and major currency debasement due to fiscal deficits, government debt issuance and quantitative easing.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران به دلیل ترس از تورم بلند مدت و تنزل ارزش ارز به دلیل کسری مالی، صدور بدهی دولت و تسهیل کمی، به طلا تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران به علت ترس از تورم دراز مدت و کاهش ارزش پولی به دلیل طغیان مالی، صدور بدهی های دولتی و کاهش کمی به طلا تبدیل شده اند