کلمه جو
صفحه اصلی

canteen


معنی : قمقمه، فروشگاه یا رستوران، نهارخوری
معانی دیگر : رجوع شود به: post exchange، رستوران ارتشی، رستوران و تفرجگاه مجاور سربازخانه، (ادارات و مدارس و غیره) اغذیه فروشی کوچک، نوشابه فروشی، دکه، (در جاهای مصیبت زده یا محله ی بینوایان) خوراکگاه رایگان، آبدان، سربازخانه

انگلیسی به فارسی

قمقمه، فروشگاه یا رستوران، سربازخانه


سالن غذاخوری، قمقمه، فروشگاه یا رستوران، نهارخوری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small portable container, usu. for water; flask.
مترادف: flask
مشابه: bottle, container, jar, jug, wineskin

(2) تعریف: a small establishment, in a camp or workplace, that sells food, drink, and some hard goods such as grooming or cosmetic supplies.
مترادف: commissary, shop
مشابه: market, mart, Post Exchange, store

(3) تعریف: a place of entertainment and recreation for enlisted military personnel.
مشابه: club, dance hall, recreation room

• military store; cafeteria; set of cooking utensils; container for holding water
a canteen is a place in a factory, office, or shop where the workers can have meals.

مترادف و متضاد

قمقمه (اسم)
canteen, thermos, flask

فروشگاه یا رستوران (اسم)
canteen

نهارخوری (اسم)
canteen

portable kitchen


Synonyms: chuck wagon, mobile kitchen, snack bar, snack shop


container for liquids, used in travels


Synonyms: bota, bottle, flacon, flask, flasket, jug, thermos, water bottle


جملات نمونه

1. The canteen was decked out with Christmas decorations.
[ترجمه ترگمان]قمقمه با تزئینات کریسمس تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]غذاخوری با دکوراسیون کریسمس تزیین شد

2. The food in the canteen is usually quite good.
[ترجمه ترگمان]غذا در رستوران معمولا بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]غذا در آشپزخانه معمولا بسیار خوب است

3. The canteen is down in the basement.
[ترجمه ترگمان]قمقمه توی زیرزمین هست
[ترجمه گوگل]غذا در زیرزمین پایین است

4. There's a staff canteen for everyone and there's a smarter restaurant for the chosen few.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران کارکنان برای همه وجود دارد و یک رستوران باهوش برای چند نفر منتخب وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک کارمند برای همه کارکنان وجود دارد و یک رستوران هوشمند برای چند نفر انتخاب شده است

5. The canteen is more than usually busy today.
[ترجمه ترگمان]رستوران امروز بیش از معمول شلوغ است
[ترجمه گوگل]غذا خوردن بیشتر از امروز است

6. What's the canteen dishing up for us today?
[ترجمه ترگمان]غذاها امروز برای ما چه کار می کنند؟
[ترجمه گوگل]غذا برای ما امروز چطور است؟

7. This is a much frequented canteen.
[ترجمه ترگمان] این یه رستوران خیلی پر رفت و رفت
[ترجمه گوگل]این یک غذای پرطرفدار است

8. The helpings you get in the office canteen are microscopic!
[ترجمه ترگمان]غذا و helpings که توی رستوران get، میکروسکوپی هستن!
[ترجمه گوگل]کمکهایی که در صندلی اداری دریافت می کنید میکروسکوپی است!

9. We're giving them a canteen of cutlery as a wedding present.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را به عنوان هدیه عروسی به آن ها می دهیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را به عنوان یک عروسی میبینیم

10. The end of our place has gone, the canteen and the office part luckily.
[ترجمه ترگمان]جای ما رفته است، رستوران و بخش اداری خوشبختانه
[ترجمه گوگل]خوشبختانه پایان محل ما رفته است، غذا و بخش اداری

11. The canteen, a gloomy area in the basement, was buzzing with talk about Steinmark.
[ترجمه ترگمان]قمقمه، یک منطقه تاریک در زیرزمین، در مورد Steinmark صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]غذاخوری، یک ناحیه غم انگیز در زیرزمین، با صحبت در مورد Steinmark شد

12. As Mike pushed his way into the canteen, Adrian and Carol were on their way out.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مایک وارد رستوران شد، آدریان و کارول به راه افتادند
[ترجمه گوگل]همانطور که مایک راه خود را به غذا راه انداخت، آدریان و کارول در حال خروج بودند

13. He pushed the map away, uncorked his canteen, and took a drink of cold tea.
[ترجمه ترگمان]نقشه را کنار گذاشت و قمقمه را باز کرد و جرعه ای چای سرد نوشید
[ترجمه گوگل]او نقشه را به جلو برد، غذاخوردنش را بیرون کشید و نوشیدنی از چای سرد گرفت

14. I had a canteen cup of coffee with me while Riker took his turn at the controls.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، من یک فنجان قهوه با خودم داشتم که riker turn را کنترل می کرد
[ترجمه گوگل]من یک قاشق غذاخوری با من داشتم، در حالی که Riker به نوبت خود در کنترل رسید

15. Sometimes these domino sessions in the canteen would last from 30 p. m. until midnight.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها این جلسات دومینو کم میشه ام تا نیمه شب
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این جلسات دومینو در غذاخوری از 30 عدد می گذرد متر تا نیمه شب

پیشنهاد کاربران

تخته

غذاخوری ( کارخانه )
سلف نهارخوری

بوفه

قمقمه
سلف غذا خوری

Some people eat in the canteen at work while others go out and have a pub lunch
بعضیا غذاشونو تو سلف محا کتر میخورن درحالیکه برخی میرن بیرون و غذای رستورانی میخورن.

نهار خوری، رستوران

نهارخوری،
غذاخوری

E. g. He was such a creep - he was always staring at me in the canteen


کلمات دیگر: