1. We hunkered down round the campfire, toasting marshmallows.
[ترجمه Alireza] ما در دور آتش روی دو زانو می نشینیم و مارچ مالو درست میکنیم
[ترجمه parastoo] ما دور اتش زانوزدیم و مارشمالو هایمان را گرم کردیم
[ترجمه آتریسا] دور آتش خم شدیم و مارشملو را برشته کردیم
[ترجمه ترگمان]روی خرمن آتش نشستیم و کباب می شدیم
[ترجمه گوگل]ما در اطراف آتش سوزی خالی کردیم و صدف را خیس کردیم
2. Find some dry sticks and we'll make a campfire.
[ترجمه tina] مقداری چوب خشک پیدا کنید و ما آتش درست خواهیم کرد
[ترجمه saw85bax] کمی چوب خشک پیدا کنیدو ما آتش درست میکنیم
[ترجمه ترگمان]یه مقداری چوب خشک پیدا کن و یه آتیش درست می کنیم
[ترجمه گوگل]یک چوب خشک را پیدا کنید و یک آتش سوزی ایجاد می کنیم
3. They sat around the campfire, watching the flickering flames .
[ترجمه ترگمان]دور آتش نشسته بودند و شعله های لرزان را تماشا می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در اطراف آتش سوزی نشستند، تماشای شعله های سوسو زدن داشتند
4. The campers lit torches from the campfire.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مشعل را از خرمن آتش روشن کردند
[ترجمه گوگل]اردوگاه ها از آتش سوزی مشعل را روشن کردند
5. We lit our campfire as darkness fell .
[ترجمه رادین] وقتی هوا تاریک شد ما آتش رو روشن کردیم
[ترجمه ترگمان]وقتی تاریکی شروع به باریدن کرد، campfire را روشن کردیم
[ترجمه گوگل]آتش سوزی ما را به آتش کشیدیم
6. The campfire smoldered for hours after the blaze died out.
[ترجمه ترگمان]آتشی که ساعت ها بعد از خاموش شدن آتش خاموش شده بود خاموش شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی برای چند ساعت پس از خشک شدن خاموش شد
7. We sang songs around a pretend campfire.
[ترجمه Cgcccc] ما آهنگ هایی در اطراف آتش خواندیم.
[ترجمه ترگمان]ما آهنگ دور آتیش بازی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما آهنگ هایی را در اطراف اردوگاه تظاهر کردیم
8. She lay down on the grass by our campfire pit.
[ترجمه ترگمان]کنار آتش campfire دراز کشید و روی علف ها دراز کشید
[ترجمه گوگل]او توسط گودال اردوگاه ما بر روی علف گذاشته شد
9. Don't let the campfire go out.
[ترجمه ترگمان]نذار آتیش روشن بشه
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید آتش افروز بیرون بیاید
10. In the evenings we'd sit around the campfire and sing songs.
[ترجمه ترگمان]شب ها دور آتیش بشینیم و آواز بخونیم
[ترجمه گوگل]در شب ها ما در اطراف آتش سوزی نشسته و آواز خواندن را می خوانیم
11. His prey is the charred remnants of a campfire set along a trail in the heart of this tinder-dry wilderness area.
[ترجمه ترگمان]طعمه او بقایای سوخته یک آتش است که در امتداد جاده ای در قلب این بیابان خشک - قرار دارد
[ترجمه گوگل]شکار او باقی مانده های غنی از یک آتش سوزی است که در امتداد یک مسیر در قلب این منطقه بیابانی خشک است
12. Smoke snaked up from a campfire amidst crudely plastered and thatched huts.
[ترجمه ترگمان]دود از میان خرمن آتشی که میان بخاری و کلبه های گالی پوش ایجاد شده بود، پیچ وتاب می خورد
[ترجمه گوگل]دود از یک آتش سوزی در میان کلبه های روغنی گچ و کلم پیچ خورده است
13. That night we sat around the campfire telling stories.
[ترجمه *] آن شب دور آتش نشستیم و داستان تعریف کردیم
[ترجمه ترگمان]اون شب دور آتیش بشینیم و داستان تعریف کنیم
[ترجمه گوگل]آن شب ما در اطراف آتش افروز نشسته بودیم
14. Never leave a campfire unattended.
[ترجمه ترگمان] هیچوقت یه آتش بازی رو بدون نگهبان رها نکن
[ترجمه گوگل]هرگز یک کمپین بدون نظارت را ترک نکنید