کلمه جو
صفحه اصلی

campfire


معنی : آتش اردو
معانی دیگر : آتش اردوگاه (آتشی که در اردوگاه روشن می کنند و دور آن گرد می آیند)

انگلیسی به فارسی

آتش اردوگاه (آتشی که در اردوگاه روشن می‌کنند و دور آن گرد می‌آیند)


گردهمایی خودمانی (دور آتش اردوگاه)


آتش سوزی، آتش اردو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an outdoor fire used for cooking or warmth, as at a camp or camping site.

(2) تعریف: a meeting held outdoors, esp. around such a fire.

• outdoor fire used for warmth or cooking, bonfire
fire made at a campsite for warmth or cooking, bonfire

مترادف و متضاد

آتش اردو (اسم)
campfire

جملات نمونه

1. We hunkered down round the campfire, toasting marshmallows.
[ترجمه Alireza] ما در دور آتش روی دو زانو می نشینیم و مارچ مالو درست میکنیم
[ترجمه parastoo] ما دور اتش زانوزدیم و مارشمالو هایمان را گرم کردیم
[ترجمه آتریسا] دور آتش خم شدیم و مارشملو را برشته کردیم
[ترجمه ترگمان]روی خرمن آتش نشستیم و کباب می شدیم
[ترجمه گوگل]ما در اطراف آتش سوزی خالی کردیم و صدف را خیس کردیم

2. Find some dry sticks and we'll make a campfire.
[ترجمه tina] مقداری چوب خشک پیدا کنید و ما آتش درست خواهیم کرد
[ترجمه saw85bax] کمی چوب خشک پیدا کنیدو ما آتش درست میکنیم
[ترجمه ترگمان]یه مقداری چوب خشک پیدا کن و یه آتیش درست می کنیم
[ترجمه گوگل]یک چوب خشک را پیدا کنید و یک آتش سوزی ایجاد می کنیم

3. They sat around the campfire, watching the flickering flames .
[ترجمه ترگمان]دور آتش نشسته بودند و شعله های لرزان را تماشا می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در اطراف آتش سوزی نشستند، تماشای شعله های سوسو زدن داشتند

4. The campers lit torches from the campfire.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مشعل را از خرمن آتش روشن کردند
[ترجمه گوگل]اردوگاه ها از آتش سوزی مشعل را روشن کردند

5. We lit our campfire as darkness fell .
[ترجمه رادین] وقتی هوا تاریک شد ما آتش رو روشن کردیم
[ترجمه ترگمان]وقتی تاریکی شروع به باریدن کرد، campfire را روشن کردیم
[ترجمه گوگل]آتش سوزی ما را به آتش کشیدیم

6. The campfire smoldered for hours after the blaze died out.
[ترجمه ترگمان]آتشی که ساعت ها بعد از خاموش شدن آتش خاموش شده بود خاموش شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی برای چند ساعت پس از خشک شدن خاموش شد

7. We sang songs around a pretend campfire.
[ترجمه Cgcccc] ما آهنگ هایی در اطراف آتش خواندیم.
[ترجمه ترگمان]ما آهنگ دور آتیش بازی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما آهنگ هایی را در اطراف اردوگاه تظاهر کردیم

8. She lay down on the grass by our campfire pit.
[ترجمه ترگمان]کنار آتش campfire دراز کشید و روی علف ها دراز کشید
[ترجمه گوگل]او توسط گودال اردوگاه ما بر روی علف گذاشته شد

9. Don't let the campfire go out.
[ترجمه ترگمان]نذار آتیش روشن بشه
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید آتش افروز بیرون بیاید

10. In the evenings we'd sit around the campfire and sing songs.
[ترجمه ترگمان]شب ها دور آتیش بشینیم و آواز بخونیم
[ترجمه گوگل]در شب ها ما در اطراف آتش سوزی نشسته و آواز خواندن را می خوانیم

11. His prey is the charred remnants of a campfire set along a trail in the heart of this tinder-dry wilderness area.
[ترجمه ترگمان]طعمه او بقایای سوخته یک آتش است که در امتداد جاده ای در قلب این بیابان خشک - قرار دارد
[ترجمه گوگل]شکار او باقی مانده های غنی از یک آتش سوزی است که در امتداد یک مسیر در قلب این منطقه بیابانی خشک است

12. Smoke snaked up from a campfire amidst crudely plastered and thatched huts.
[ترجمه ترگمان]دود از میان خرمن آتشی که میان بخاری و کلبه های گالی پوش ایجاد شده بود، پیچ وتاب می خورد
[ترجمه گوگل]دود از یک آتش سوزی در میان کلبه های روغنی گچ و کلم پیچ خورده است

13. That night we sat around the campfire telling stories.
[ترجمه *] آن شب دور آتش نشستیم و داستان تعریف کردیم
[ترجمه ترگمان]اون شب دور آتیش بشینیم و داستان تعریف کنیم
[ترجمه گوگل]آن شب ما در اطراف آتش افروز نشسته بودیم

14. Never leave a campfire unattended.
[ترجمه ترگمان] هیچوقت یه آتش بازی رو بدون نگهبان رها نکن
[ترجمه گوگل]هرگز یک کمپین بدون نظارت را ترک نکنید

پیشنهاد کاربران

گرد گرمای آتش نشستن

آتشی که در اردو روشن می کنند و همگی دور آن می نشینند

A campfire is a 🔥 made outdoors by people who are camping ( ⛺ )

آتشیکه سرخ پوستان روشن کرده و دور آن میچرخند

محلی برای تفریح کردن

Camp fire is a fir made outdoors by people who are camping

محلی که در آن آتش درست می کنند یا در آن نان میپزند ( تنور آتشی )

تنور آتشی

جایی در کمپ ها که اتش روشن میکنند و دور ان میشینند گاهی اواز می خوانند گاهی داستان تعریف مکنند و. . .

درست کردن آتش و دور برش نشستن. . *

آتشے کـــ تـوسط دستـــ خودمونـــ درستــ میشہ جہتــ گرمــ کردنــ یا روشنــ کردنــ مکانے☺

a fire made outdoors by people who are camping

آتش اردو گاه

A campfire is a fire made outdoors by people who are camping

اتش اردوگده

an outside fire, made and used by people who are staying outside or in tents

دورچین آتش که در آن ٱتش را روشن میکنند و باعث جلوگیری از بیرون رفتن آتش میشود.

A camp fire is a fire made outdoors by people how are camping

آتشی که برای کمپ زدن در بیرون از خانه استفاده میشود

دور آتیشی
The Spookiest Campfire Stories
داستان های دور آتیشی
یه اصطلاحی هم توی ادبیات خودمون هست به نام نمایش های روحوضی یا تخته حوضی. یه چیزیه مثل همین.


اتش کمپ


دورهمی خودمانی

آوازهای دور آتیشی، آوازهایی که دور آتش کمپ خوانده میشوند، این آهنگ ها دسته ای از موسیقی فولک بوده و معمولا ترجیع بندی دارند تا بقیه افرادراحت تر بتوانند در آن شرکت کنند.


کلمات دیگر: